نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

چند نکته

سلام،


قبل از هر چیز اجازه بدید از شما برای پیامهای خوبتون تشکر کنم. مخصوصا از نوشین خانم و مریم خانم که بدون اینکه هیچ خویشاوندی و دوستی با نرگس و یا من داشته باشند، وقت میزارن و در پیامهاشون، ایمیلهاشون، و بعضا تماسهای تلفنی، نقطه نظرات و راهکارهایی رو ارائه میکنند که بسیار مفید و سودمنده. یکبار دیده از این دو خواننده عزیز و از همه شما تشکر میکنم.


اجازه بدید چند مطلب رو ذکر کنم (ببخشید اگر مقداریش تکرار مکرراته):


1- تنها دلیلی که من دوباره شروع به نوشتن در این وبلاگ کردم، در واقع همون هدفیه که با اون نوشتن این وبلاگ آغاز شد. اینه که یک تجربه واقعی رو در اختیار شما بزارم و بنظرم این نوعی دروغگوییه که فقط قسمتهای خوبشو ذکر کنم. با وجود اینکه پیامهای بسیار مفیدی از شما دریافت کردم، این هدف من از نوشتن در این وبلاگ نیست. امیدوارم منظورم روشن باشه.


2- متاسفانه این روزها برای نرگس و برای من از سیاه ترین روزهای زندگیمونه، اما میخوام اینو بگم که من به هیچ وجه قصد ندارم اینجا از دردهای نرگس و خودم بگم تا دل یه سری افراد به حالمون بسوزه. اگر مطلبی رو ذکر میکنم فقط از این جهته که به هدفم در این وبلاگ وفادار بمونم.


3- از من و نرگس خواستید که بیشتر در مورد ریشه های مشکلمون توضیح بدیم. حق هم دارید، اما لطفا این رو در نظر بگیرید که نوشتن از خصوصی ترین مسائل زندگی، در محیطی که در اختیار همه قرار داره، کار چندان عاقلانه ای بنظر نمیرسه. بنابراین من مجبور به سانسور هستم، باید با دقت زیاد ببینم تا کجای مسئله رو میتونم توضیح بدم.


4- نرگس و من دو جلسه پیش یک خانم ایرانی که اتفاقا مدتیه در شهر ماست و سالها کارش در ایران مددکاری اجتماعی بوده رفتیم. متاسفانه هر دوی ما اتفاق نظر داشتیم که ایشون قادر به کمک کردن به ما نیستند. البته نه اینکه اصلا مفید نبود، اما ما هر دو احساس کردیم که تخصص ایشون خیلی با مشکل ما همسو نیست و با توجه به اینکه ایشون لطف کردند و این کار رو بصورت کاملا مجانی انجام دادند، ما تصمیم گرفتیم که جلسات را ادامه ندیم. ایشون در انتهای جلسه دوم از نرگس خواستند که یکبار تنهایی (یعنی بدون حضور من) با نرگس صحبت کنند که نرگس قبول نکرد. البته بنظر من خوب بود اگر نرگس اون جلسه رو میرفت، اما اصرار کردن رو صحیح ندونستم.


5- در حال حاضر من خودم قراره که برم پیش یک متخصص امور متاهلی (marriage counselor)، البته از نرگس خواستم که دو نفری بریم که قبول نکرد. از اونجاییکه که این مسئله رو راندمان کاریم و از اون مهمتر روی رانندگیم تاثیر زیادی گذاشته، احتمال داره که ایشون منو به یک روانپزشک معرفی کنه و اون اگه تشخیص بده، شرکت طبق قانون وظیفه داره که بهم مرخصی استعلاجی بده،بدون اینکه کارم در خطر باشه. اگر اینکارو نکنه و برای من اتفاقی بیفته، شرکت مسئوله. اگر هم اینطور نشه احتمالا یه مدت مرخصی بدون حقوق میگیرم و شاید یه مسافرت کوتاه برم.


6- در مورد رانندگی، مثلا چراغ سبز میشه و من همچنان می ایستم، یا اینکه وقتی به چهار راه میرسم چراغ سبزه و من باز هم می ایستم و موارد مشابه، بعلاوه یکی دو مورد که نزدیک تصادف کنم و یا از جاده خارج بشم.  البته این موارد اخیر چیزاییه که طبق استانداردهای اینجا خطرناک شمرده میشه.


7- دیگه جای جای خونه پر از عطر دل انگیز نرگس نیست. همون خونه ای که بوی نرگسش، بعد از یک روز پرکار، تمام خستگیهام رو از یادم میبرد، الان به محلی تبدیل شده که به خستگیهام اضافه میکنه و من دائم به بهانه های الکی سعی میکنم از خونه برم بیرون. ناهارها رو که اکثرا با بچه های شرکت میخوردم، الان بیشتر ترجیح میدم تنها بخورم.


یاد حرف پدرم میفتم، خیلی از کارها رو ترجیح میداد خودش انجام بده تا اینکه یه نفر رو استخدام کنه، در حالی که از نظر مالی کاملا توانش رو داشت. میگفت پسرم کار و سختی مرد رو آبدیده میکنه، به سختیها و مشکلات به عنوان وسیله ای برای قوبتر شدن و محکمتر شدن نگاه کن. یادمه وقتی سنش کمی زیاد شد، من برفها رو پارو میکردم و با چمن زن دستی (نه موتوری) چمنها رو میزدم، وقتی ازم میپرسید که کجا دارم میرم، بهش میگفتم: "وقت ورزش مجانیه" و اونهم یه لبخندی میزد که برام یک دنیا ارزش داشت.


الان هم از نظر من وقت آبدیده شدن و قویتر شدنه، بقول معروف توفیق اجباریه و یا شاید حکمتی تو کاره. مشکل بزرگه، اما قدرت همت مردونه رو هم نباید دست کم گرفت.


موفق باشید


-امیر
نظرات 12 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ http://www.2simcard.blogfa.com

مزایای سیستم خرید پستی:

خرید آسان در هر زمان و هر مکان و در 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته
اطمینان خاطر خریدار از تحویل کالا (اول دریافت کالا، سپس پرداخت وجه آن) = افزایش فروش
عدم اتلاف وقت خریدار در صف بانک و ترافیک شهری
مراجعه روزانه مامور پست به محل فروشنده برای جمع آوری سفارشات
عدم نیاز به داشتن کارت های الکترونیکی خرید توسط خریدار
عدم نیاز به داشتن سیستم حسابداری و صندوق داری برای فروشگاه
وصول کامل پول توسط مامور پست و خلاص شدن از مسایلی مانند چانه زدن، تخفیف گرفتن
افزایش فروش خود در بازاری به وسعت همه شهرها و روستاهای ایران
-------------------------------------------------------------------------------------------------
روش خرید: برای خرید کالاها,پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. .
-------------------------------------------------------------------------------------------------

مینا چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ق.ظ http://www.2simcard.blogfa.com

مزایای سیستم خرید پستی:

خرید آسان در هر زمان و هر مکان و در 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته
اطمینان خاطر خریدار از تحویل کالا (اول دریافت کالا، سپس پرداخت وجه آن) = افزایش فروش
عدم اتلاف وقت خریدار در صف بانک و ترافیک شهری
مراجعه روزانه مامور پست به محل فروشنده برای جمع آوری سفارشات
عدم نیاز به داشتن کارت های الکترونیکی خرید توسط خریدار
عدم نیاز به داشتن سیستم حسابداری و صندوق داری برای فروشگاه
وصول کامل پول توسط مامور پست و خلاص شدن از مسایلی مانند چانه زدن، تخفیف گرفتن
افزایش فروش خود در بازاری به وسعت همه شهرها و روستاهای ایران
-------------------------------------------------------------------------------------------------
روش خرید: برای خرید کالاها,پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. .
-------------------------------------------------------------------------------------------------

مستانه چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ

سلام.وای که چقدر دلم برای اون روزهایی تنگ شده که سراغ وبلاگتون میومدم و کلی کیف میکردم از جناق شکستن شما و نرگس گرفته تا اومدن حاچ خانوم و ..... چقدر روزهای خوبی بودن.
میدونید شما که همیشه مینوشتید گاهی با خودم فکر میکردم که تا کجا تا کجا ادامه داره .. و آخرش چی میشه.
کاش از اول هیچ وقت زندگی شما رو نمی خوندم.حیــــــــف از روزهایی که گذشـــــــــــــــــــت....

لادن چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ق.ظ

من هم ازخواننده های قدیمی شما هستم.خیلی ناراحتم این مشکل براتون پیش اومده.من تا چندماه دیگه ازدواج میکنم. نمیدونم زیریه سقف بودن چی بسر ما آدما میاره که قوی ترین ارتباط هارو هم ضایع میکنه واین منو خیلی میترسونه.
شما اولین زوجی نیستین که من دارم میبینم باوجود عشق و تفاهم زیاد به آخرخط رسیدین.خیلی دلم گرفت این نوشته هاتون روخوندم....شاید بودن درمحیط خارج ازایران به این اختلاف ها دامن زده.کم نبودن عاشق و معشوق هایی که با خارج شدن ازایران زنوگیشون ازهم پاشیده...من خودم کانادا زندگی میکنم....میدونم خیلی از دخترها باخوندن مطالب امیر حسرت نرگس روخوردن...متاسفانه من به شخصه شناخت کمی از نرگس دارم و نمیدونم چرا فکر میکنم نرگسه که به این جدایی اصرار داره...از صمیم قلبم آرزومیکنم که مشکلتون زودتر حل بشه....

maryam چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ق.ظ

سلام
من از سال 82-83 خوانده ی وبلاگتون بودم ولی هیچوقت کامنت نذاشتم.تا الان حرف خاصی نداشتم بزنم .. مثل همه از این تصمیم جا خوردم و یکمی هم اعصابم از این سانسورهاتون خورد شد (شکایتی ندارم چون اینجا وبلاگ خودتونه).فقط میخوام یکم فکرهام رو از پشت این پنجره مه آلود بهتون بگم شاید باعث شد یکمی شما هم دربارشون فکر کنید و مفید باشه در کل.
پیش خودم اینطوری فکر میکنم:
1- ایا امیر یکمی مظلوم نمایی نمیکنه
2-من خودم شدیدن آدم درونگرا و ساکتی هستم ... اما این سکوت نرگس در این برهه ی حساس غیر طبیعی نیس؟
در چه شرایطی من (خودم رو میذارم جای نرگس) میتونم این همه به درون فرو برم؟
3-آیا دوری از مادر و خانواده باعث دلتنگی خیلی عظیمی شده؟
هر چقدر هم که همراه و یار آدم مهربون باشه هیچکس جای خواهر و بخصوص ماد آدم رو پر نمیکنه
4- یادمه یکبار نوشته بودید حین رانندگی نرگس موهاتون رو نوازش میکرده و اشک از چشماتون سرازیر شده ...
مگر جز علاقه و مهر شدید چیزی میتونه باعث این ابراز علاقه بوده باشه؟
من به خودم میگم هرگز!
5-آیا شما یا خانوادتون دل نرگس رو نا خواسته یا غیره شکستید؟
چطور دلشکستگی ای هست که نرگس نمیتونه بیانش کنه ؟

چطور دلشکستگی ای هست که نرگس رو اینهمه عمیقن رنجونده که اینطور ساکت عکسالعمل نشون میده..
(گفتم من خودم شدیدن درونگرا هستم و وقتی خیلی زیاد رنجیده باشم عمیقتر به درون پناه میبرم )
آیا اگر نرگس دلشکسته است بیان اون موضوع باعث میشه احساس کنه کم ارزشه؟ (احساس کنه بیانش چیپ هست)
فعلن از ترس پریدن نوشته ها اینها رو پست میکنم.
بقیه رو باز مینویسم.

زهرا چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ

تازه امروز میخواستم همه ی وبلاگتون رو بخونم آخه کلی باهاش حال کردم همش پیش خودم میگفتم چه زن و شوهر مهربونی تو رو خدا این حرف ها رو نزنین اگه یه دور آرشیو وبلاگتون رو بخونین از یادداشت آخریتون خنده تون میگیره

ملیحه پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ق.ظ

منم مثل خیلی از خوانندگان وبلاگتون سالهاست که باهاتون آشنا هستم و حتی چندبار با شما (امیر آقا) چت کردم. دقیقا روزی که نوشتید داره رابطه تون رو به جدایی میره بسیار بسیار ناراحت شدم و از بس دلم گرفته بود برای همسرم ماجراتون رو تعریف کردم و گفتم یعنی ممکنه روزی چیزی تو زندگی ما اینقدر مهم بشه که ما حاضر بشیم این همه عشق و علاقه مون رو کنار بذاریم و به خاطرش از هم جدا بشیم؟!؟!
موضوع زندگی شما خیلی من رو به فکر انداخت. ما در مورد اینکه چرا داره این رابطه قشنگ با مشکل مواجه میشه نمی تونیم قضاوت درستی بکنیم و فقط کاری که از دستمون برمیاد دعا کردن و انرژی مثبت فرستادن برای شماست. اما بهتره درس بگیریم که وقتی با مشکل مواجه میشیم به جای تسلیم شدن و زانوی غم به بغل گرفتن، سکوت کردن و فرارکردن، باهاش بجنگیم و دنبال راه حل بگردیم. اصلا هدف زندگی همین تلاش ها و ساختن هاست وگرنه خراب کردن و برای ویرانه ها غصه خوردن که کاری نداره!
تو سختی ها و مشکلاته که آدمها نشون می دند بزرگ شدند و می تونند رو پای خودشون بایستند یا هنوز تو عالم بچگی خودشون موندند و می ذارند همه چی خراب بشه و می شینند براش غصه می خورند و گریه می کنند
خدای بزرگ، هیچکدوم از بنده های خوبت از جمله این زوج مهربون و دوست داشتنی رو تنها نذار و کمک کن روح بزرگشون مشکل کوچیکشون رو حل کنه

علی پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ب.ظ http://rahesabzeomideiran.blogspot.com

آقا امیر ایمیلمو دریافت کردید؟

دریافت کردم، لطفا کمی به من فرصت بدید تا جواب بدم.

نینا پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ http://taleghani.persianblog.ir/

زندگی مشترک چیزی نیست که به راحتی ازش گذشت
شاید مساول پیچیده تر از اینها باشه
ولی دوباره از نو بررسی کنید به هم زمان بدین

نرگس جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:20 ق.ظ

سلام
شاید نظراتم درست نباشه ولی چون بهشون فکر کردم ترجیح می دم بگمشون:
در این که نرگس توی عشقش به شما یا عشق شما به خودش دچار تردید شده شکی نیست وگرنه دلیلی منطقی برای جدایی باقی نمیمونه البته به نظر من
که اینم احتمالا در نتیجه ی رفتار های خود شما ست .
من فکر می کنم شاید نرگس به این نتیجه رسیده که مثل قبل واسه شما تازگی نداره ، شاید به این نتیجه رسیده که این رابطه محکومه به پایان اینم شاید در نتیجه ی تکرار باشه و ترجیح می ده پایان قشنگ.تری به این عشق بده نمیگم که ترک کردن چیز قشنگیه ! ولی فروکش کردن عشق و تموم شدن رابطه به خاطر دل.زدگی غم انگیز تره از ترک کردن یکی از طرفین البته بازم به نظر من!
شاید می خواد بره و دنبال خودش بگرده ! شاید تو این رابطه و توی زندگی کنونیش، به خاطر عشقش اونقدر مایه گذاشته که خودشو توش حل کرده . و حالا می خواد دنبال خودش بگرده ، خود نرگس ، می خواد ببینه نرگس بدون امیر دقیقا از زندگی چی می خواد
و به خاطر همین می خواد که ازش جدا شه ، ولی به نظرم این راهش نیست ، آخه مگه نمی شه دو تایی با هم ببینید دو تایی با هم فکر کنید شاید در نتیجه ی رفتار شما باشه که....
به نظرم بهتر نیست نرگس واسه یه مدتی بیاد ایران و تنها باشه و فکر کنه به همه چیزایی که گذشته و به همه ی چیزایی که توی زندگی بدون شما در آینده پیش روشه ، خیلی احتمال داره که نرگس بعد شما دیگه نتونه کسی را تا این اندازه دوست داشته باشه
شاید بتونه یه زندگی جدید و با یه نفر دیگه شروع کنه ولی نه اینگونه عاشقانه که با شما بوده شایدم بخواد تنها بمونه که غم انگیزه ،نیست؟
نرگس باید منطقی فکر کنه ..... ولی به هر صورت آرزو می کنیم که عشقتون همچنان پایدار بمونه

ستاره جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ

سلام
خوبین؟
...شاید هم امیر خیلی آدم خوبیه با گذشته مهربونه و البته فداکار و صادق در عشق
شاید این امیر باشه که واقعا دلش شکسته باشه
واقعا هیچکدوم چیزی نمی دونیم بهتره زود قضاوت نکنیم
شاید امیر خیلی بزرگوار تر از اون چیزیه که ما( لااقل من)به عنوان یه خواننده وبلاگی میشناسیمش
گاهی اوقات زمان بهترین حلال مشکلاته به هم فرصت بدین
امیر عزیز و نرگس جان تو این دوره زمونه کمتر کسی هست که عاشق همسر و شریک زندگیش باشه پس چه خوبه که قدرشناس و کمی با انصاف باشیم و گذشت رو فراموش نکنید
و کمی به گذشته هم فکر کنین
به امید روزای خوب


yasi جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:10 ب.ظ

اصلا نمیشه نظری داد چون نرگس سکوت کرده..ولی مسلم اینه که دلتنگه ایرانه...ولی بازم نمی دونم چی بگم..فقط اینو میگم که از ته قلبم ناراحت شدم که همه چیز داره از بین میره و با هر جمله که می خوندم چشمم پر از اشک می شد..فقط یه چیز..اگه سختش کنید حل نمیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد