نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

سال نو مبارک

سلام به همه دوستای خوب

نرگس و من برای شما سالی پر از شادی و سلامتی آرزو میکنیم. امیدواریم که امسال براتون بسیار بهتر از سال قبل باشه. امیدواریم که اگه عاشقین عاشق بمونین و اگه عاشق نیستین طعم عشق واقعی رو بچشین. اینم چند تا عکس از سفره هفت سین ما که نرگس زحمتشو کشیده.

 

 

چون بهار سبز و شاداب باشید

-نرگس و امیر

در پاسخ به نظر چند خواننده گرامی در رابطه با پست قبلی

سلام

در رابطه با پست قبلی چند نفر از خواننده های این وبلاگ نظرشونو بیان کردند. میخوام در اینجا کمی با این دوستان و بقیه کسانی که به این بحث علاقه مند هستند گپی بزنم.

نظر شماره ۱: (البته من خودم اونو به فارسی تایپ کردم تا خوندنش برای کسایی که علاقه مند به شرکت در این بحث هستند راحتتر باشه، متن آن بصورت فارسی/انگلیسی در قسمت پیامهای پست قبل موجود است)


نه بابا بیاد و نظرت به آمرکاییها هم باشه. ببین جونم فاحشه اونیه که سکس رو با پول عوض میکنه، بقیه آدمها آزادن اونطوری که میخوان زندگی کنن نه اونطوری که تو براشون تعریف میکنی. به تو ربطی نداره که آدمها چطوری عاشق هستن. تو خیال میکنی خیلی باهالی. باشه باهال باش ولی بزار بقیه مدل خودشون باهال باشن. بنظر من سکس زنها یه چیز شخصیه. اگه تو مجبور شدی با اولی تو زندگیت عروسی کنی، ربطی به کسی نداره. مجبور نیستی سر بقیه خالیش کنی.  


نظر شماره ۲:
عجب...! متاسفم که بگم سریال sex and the city را خیلی خیلی سطحی نگاه کرده اید و تقریبا به جز ظواهرش متوجه چیز دیگری در آن نشده اید. حیف! روانشناسی عمیقی که پشت شخصیتهای این شوی تلویزیونی هست خیلی فراتر از نقد شدیدا سطحی شماست، بهتر است کمی با دقت تر به آن نگاه کنید. ارزشش را دارد.



دوست عزیز ممنون از پیامت.

۱- در مورد جمله اول باید بگم ما شدیم چوب دو سر طلا! . یه بار تو یه پست نوشته بودم که بعضی از همکارام که اتفاقا خانم هم بودند چطور از پس مسائل ساده بر نمی اومدند. منظور به هیچ وجه توهین به خانمها نبود که اگر همکارام مرد هم بودند و همان کارها میکردند باز هم همان مطالب را مینوشتم. بعضی از خانمها  گفتند که تو به خانمها توهین کردی، باید میگفتی که منظورت به همه خانمها نیست. که حق هم داشتند، منهم عذر خواهی کردم و روشن و صریح و واضح گفتم که منظورم به همه خانمها نبودند. پست اخیر رو که نوشتم، فکر کردن شاید این شبهه پیش بیاید که این نظر من نسبت به همه زنهای آمریکایی است. حالا در جواب پانوشت باید ریشخند شما رو ببینم!!!   

۲- نمیدونم لغت فاحشه از کجا وارد این بحث شد؟ 

۳- در مورد اینکه گفتی بقیه آدمها آزادن اونطوری که میخوان زندگی کنن نه اونطوری که تو براشون تعریف میکنی. مگه من گفتم که آدمها باید اونطور زندگی کنن که من تعریف میکنم؟ من هیچ وقت اجازه چنین جسارتی بخودم نمیدم که بگم چطور زندگی کردن درسته و چطور زندگی کردن غلطه. اما از طرف دیگه آزادم و این حق رو دارم که نظرم رو در مورد موضوعات مورد علاقم بیان کنم. بگم که با چی موافقم و با چی مخالف. همونکاری که شما کردین، پیام گذاشتین و نظرتونو بیان کردین.

 من میگم مفهومی که خانم پارکر از واژه عشق داره با درکی که من از این واژه دارم کاملا متفاوته. من اونو یه جور معنی میکنم و تقدس خاصی براش قائلم و ایشون یه جور دیگه.  ارزش روابط بین انسانها برای من و برای ایشون متفاوته. از نظر من اینکه زنی با میل قلبی خودش با مرد متاهلی رابطه برقرار کنه کاری دون و پست شمرده میشه. از نظر من خدشه و آسیب زدن به زندگی زناشویی افراد یک گناه بزرگه. اینها نظرات منه که شما ممکنه با اونها موافق و یا مخالف باشید. 

۴- منظورتون از جمله آخر ( اگه تو مجبور شدی....) رو اصلا نفهمیدم. فکر نمیکنم استفاده از چنین جملاتی به پیشبرد بحث کمک کنه.

۵- شاید این سریال  روانشناسی عمیقی در پشت شخصیتهایش داشته باشد. شاید نگاه من سطحی است. من آنقدر دقیق آنرا نگاه نکرده ام که بتوام اینها را رد یا قبول کنم. ولی آنچه در بالا گفتم (پاراگراف با رنگ قرمز تیره) به قوت خود باقی است. شاید این سریال دارای محتوایی بسیار عمیق باشد، ولی این چه ارتباطی با اینکه من شخصیت یکی از بازیگران این سریال را نمیپسندم دارد؟

خودمونی: یادمه تو ایران هر وقت که سینما میرفتیم، با نرگس و دوستامون در مورد شخصیتهای داستان صحبت میکردیم و هر کسی نظرشو میگفت. صحبتهایی که خیلی سازنده بود و من خیلی چیزا ازش یاد گرفتم. حالا نمیدونم چرا وقتی همین صحبت تو اینترنت مطرح میشه هزار جور مشکل پیش میاد. بقول یکی از دوستام میگفت وبلاگ نویسی مثل دویدن تو میدون مین میمونه.

همچون بهار سبز و زیبا باشید

-امیر کاشانی

 

 

sex and the city

سلام

اینجا یه سریال هست که خیلی هم پر بیننده و پر طرفداره بنام sex and the city. جریان سریال زندگی ۴ زن مجرد در نیویورک رو نشون میده. نشون میده که چقدر به مسئله اینکه با یکی باشن سطحی نگاه میکنن. نشون میده که برای انتخاب لباس و کفششون خیلی بیشتر اهمیت قائلن تا برای ببینن با کی دارن ... . این سریال بنظر من فقط از یک جهت جالبه و اونهم اینکه خیلی واقعی و ملموسه. برام جالبه وقتی میبینم که بعضیها چطور به زندگی نگاه میکنن.

هنرپیشه اصلی فیلم خانمیه بنام Sarah Jessica Parker (از سمت چپ دومی). تو سریال این خانم یه دوست پسر داره که بهش میگن آقای بیگ. این دوتا همیشه با هم دعوا دارن. حالا ببینید که خانم پارکر عشق رو چه جوری معنی میکنه:

یه مدت بود (فکر کنم یکی دو هفته) که خانم پارکر با آقای بیگ متارکه کرده بودن. خانم پارکر تو یه مهمونی یکی از دوست پسرهای سابقشو میبینه و بقیش معلومه. صبح آقای بیگ به خانم پارکر زنگ میزنه و خانم پارکر در حالیکه در کنار یه مرد دیگه ست دارم میگه: بیگ من دوست دارم، عاشقتم، و هزار تا حرف عاشقانه دیگه. نمردیمو با یه نوع دیگه از چیزی که بهش عشق میگن آشنا شدیم.

 جالبتر از اون حس انسان دوستی و احترام به احساسات و حریم دیگران در مورد خانم پارکر که دیگه واقعا محشره:

آقای بیگ عروسی میکنه، ولی خانم پارکر و آقای بیگ همچنان به امور سابق ادامه میدن. اوایل میرن به یه هتل، اونقدر زیاد اینکارو میکنن که یکی از مهمونهای هتل فکر میکنه خانم پارکر بعله. بعد از اون کارشون رو تو خونه آقای بیگ انجام میدن و روی تخت آقای بیگ. بعد از یه مدت زن آقای بیگ که یه روز سر زده برمیگرده خونه خانم پارکر رو غافلگیر میکنه. خانم پارکر فرار میکنه و زن آقای بیگ که داشته تعقیبش میکرده زمین میخوره و دندونهای جلوش میشکنه. بعد از اون ماجرا زن آقای بیگ از آقای بیگ طلاق میگیره.

جالب برای من اینکه که خانم پارکر زیاد از اینکه زندگی یه دختر جوون رو از هم پاشیده ناراحت نمیشه. خانم پارکر یه چند روزی احساس بدی داره و بعد دوباره همه چی به حال اولش برمیگرده.

یاد حرف یه نویسنده افتادم که میگفت: در بین زنهای فاحشه هم با شرف زیاد است. و زن فاحشه با شرف زنی است که ادای زنهای نجیب را در نمی آورد.

پا نوشت: منظور از این نوشته به همه اونهایی که در آمریکا زندگی میکنند نیست.