سلام
مدتی پیش دانشگاهمون یک دوره مسابقات فوتبال داخل سالن گذاشت که با بچه ها تیم دادیم و شرکت کردیم. بیشتر بچه های تیم هم از من جوونتر هستند و هم سریعتر و پر تکنیک تر. به همین دلیل من در بیشتر مسابقات یار ذخیره بودم و یا اینکه چند دقیقه بیشتر بازی نمیکردم. تیم ما از میانگین سنی بالاتری برخوردار بود، ولی تونست همه تیمها رو شکست بده و به فینال راه پیدا کنه.
دیروز مسابقه فینال بود. دو نیمه 15 دقیقه ای. ما همه لباسهای سفید رنگ پوشیده بودیم. یکی از بچه ها هم برچسبهای پرچم ایران رو اورد و ما اونها رو روی سینه ها مون چسبوندیم و رفتیم تو زمین. طرفداران تیم ما هم پرچم ایران رو صورتهاشون چسبونده بودن. بر عکس همه تیمها که اسم تیمهای معروف فوتبال و یا اسمهای هچل هفت رو تیمشون گذاشته بودن، اسم تیم ما بود "ایرانیان دانشگاه ...." .
نیمه اول ما یه گل زدیم و بعد دو تا گل خوردیم. بچه ها با جون و دل تلاش میکردن تا گل عقب مونده رو جبران کنن. فکر کنم اوایل نیمه دوم بود که تیم حریف یه شوت نسبتا اروم زد و دقیقا وسط دروازه که نمیدونم چه جوری از دست دروازه بانمون در رفت و رفت توی گل و نتیجه 3 بر 1 شد.
بچه های تیم با تلاشی مضاعف بازی رو ادامه دادند و روی یک پاس به بیرون، مدافع کنار تیم با یک شوت سرکش نتیجه رو 2 بر 3 کرد. روی حمله بعدی کاپیتان تیم ما دفاع کنار حریف رو با سرعت جا گذاشت و اون هم نامردی نکرد و با لگدی محکم هر دو پای کاپیتان رو از زیر زانو قیچی کرد. کاپیتانمون چنان زمین خورد (اونهم روی زمین چوبی) که شلوارش پاره شد و بالای پاش باندازه یک کف دست کبود شد.
ضربه آزاد رو سریع زدیم، کاپیتان یه پاس عالی به مهاجم تیم داد و اونهم توپ رو با تور دروازه آشنا کرد. اما داور گفت چون سوت نزده گل قبول نیست. هر چی داد زدیم که تو فوتبال سالنی لازم نیست که ما منتظر سوت داور باشیم تا بازی رو شروع کنیم قبول نکردن و گل پذیرفته نشد. 13 دقیقه گذاشته بود و ما هنوز یک گل عقب بودیم.
کاپیتان تیم دروازه بان رو بیرون آورد و من در نقش مهاجم رفتم تو بازی. دیگه چیزی برای از دست دادن وجود نداشت. 30 ثانیه به انتهای بازی مهاجم اصلی تیممون که تو کارهای فردی خیلی خوبه به سمت دروازه حریف یورش برد، نزدیک تیر یک بود و 3 مدافع روبروش تا نزارن گل بزنه و همین برای من یک موقعیت عالی نزدیک تیر 2 فراهم کرد. خوشبختانه اون هم منو دید و با یک پاس عرضی داخل محوطه جریمه توپ رو به من پاس داد. زمان خیلی کمتر از اونی بود که بتونم تصمیم بگیرم که به چه سمتی شوت کنم، به همین دلیل به استپ سریع کردم و با تمام زورم با روی پا توپ رو شوت کردم.
از شانسم توپ رو دقیقا وسط پای دروازه بان شوت کردم و توپ از بین پاهای دروازه بان رفت توی گل و نتیجه مساوی شد. بلافاصله بعد از زدن گل از کاپیتان خواستم که منو تعویض کنه و دوباره دروازه بان رو بیاره تو. تیم حریف که تا چند دقیقه پیش بازی رو 3 بر یک جلو بود کاملا به هم ریخت همگی حمله میکردن و تیم ما روی دو ضد حمله دو گل دیگه زد و ما بازی رو 5 بر 3 بردیم و قهرمان شدیم. این گل تنها گلی بود که من در طول این مسابقات زدم ولی شیرینترین گل بود.
در ضمن نرگس قراره بزودی یه پست بزاره.
موفق باشید
-امیر