نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

شنبه پر ماجرا

سلام

اول از همه ممنون از همه شما دوستای خوب که پیام گذاشتید و ممنون از خانم نسرین که اجازه دادند وبلاگ ما محلی باشه که از طریق اون خاطراتشون و تجربیاتشون در اختیار بقیه قرار بگیره. امان از دست این دوستیهای اینترنتی (البته وقتی صحبت عشق و عاشقی در میون باشه). خدا میدونه که نرگس و من تا حالا چند تا از این موارد از طریق ایمیل گرفتیم. بنظر من دوستی شاید مثل یه گل باشه که شرایط خاص خودش رو داره. علاقه ها و عشقهای دنیای مجازی، بهتره که تو همون دنیای مجازی بمونن. تا بیان تو دنیای واقعی پژمرده میشن و از بین میرن. درست مثل اینکه یه گل آپارتمانی رو ببری بکاری تو باغچه به این خیال که تمام باغچه پر از اون گل میشه!!!!

 

اما این شنبه روز پر ماجرایی بود. صبح نرگس رفت دانشگاه (اونم شنبه ) . اینقدر درس میخونه که من میترسم درسها تموم بشه و دیگه چیزی نمونه که آدم بخونه. به هر حال. منهم چند تا از بچه های ایرانی اینجا رو بردم اداره گواهینامه که گواهینامه بگیرن. آخه اینجا برای امتحان رانندگی باید خودت ماشین ببری.  اداره گواهینامه اینجا شنبه ها بازه و چون خیلیها نمیتونن وسط هفته بیان، شنبه ها خیلی شلوغه. از سه نفر یکی که اصلا نوبتش نشد، یکی رد شد و یکی دیگه گواهینامه گرفت.

بعد از اون اومدم خونه و نرگس هم یه کم بعد از من رسید. تند تند ناهار خوردیم و رسیدیم به کارهای خونه که مدتی بود روی هم جمع شده بود. بعد اون رفتیم خونه دوستمون برای تولد یکسالگی دخترش تا ساعت ۱۱:۳۰ شب. از اونجا رفتیم خونه یکی دیگه از دوستامون که یه خونه خریده بود و همه رو دعوت کرده بود. خونش تو یه مجموعه بود و ماشین رو نمیتونستی ببری تو. فکر کنید تو هوای تقریبا منهای ۱۵ درجه سانتیگراد ما تقریبا یه ربع راه رفتیم تا رسیدیم. اونجا بودیم تا ساعت ۱:۳۰ . یکی از دوستهام که مدتیه برای ماموریت از شهرمون رفته بود اونشب اونجا بود. گفتیم با هم بریم خونه یکی از بچه ها تا اون دوستمونو بیشتر ببینیم. درد سرتون ندم تا ساعت ۵ صبح نشستیم به حرف زدن و دیگه تقریبا داشتیم از زور خواب بیهوش میشدیم که تصمیم گرفتیم بریم خونه هامون.

اینجا بود که شاهکار امیر خان خودشو نشون داد. من ماشین رو جایی پارک کرده بودم که در شرایط بسیار خاصی اونجا پارک ممنوع بود. منهم کامل زیر تابلو رو نخوندم و گفتم یکشنبه ها که همه جا میشه پارک کرد. بعله، دیدم که جا تره و بچه نیست. زنگ زدیم پلیس و اینور و اونور تا فهمیدیم که ماشین رو کجا بردن. از شانس ما هم ماشین رو برده بودن اون سر شهر یه جایی که شاید ۲۵ کیلومتر فاصله داشت وسط بیابون. بیچاره یکی از دوستام باهام اومد. حالا مگه میشه آدرس رو پیدا کرد. آخر سر هم ۱۶۰ دلار  ناقابل جریمه دادیم و در نهایت حدود ساعت ۷ صبح رسیدیم خونه.

بیچاره نرگس یه بار هم غر نزد که چرا حواسمو جمع نکردم و ماشین رو جای بد پارک کردم.

موفق باشید

-امیر 

 

نظرات 36 + ارسال نظر
سحر دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:55 ق.ظ http://www.copol64.mihanblog.com

سلام.
اینکه نرگس جون چیزی نگفتند به خاطر خوبی خودتون بوده و عاقل بودن نرگس.ونشونه یه عشق زیبا.
کمتر مردی این چیزها رو درک می کنه که خوشبختانه شما جزو اونها نیستید.
موید باشید.

لیلا(برای خودت زندگی کن) دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:41 ق.ظ http://u4u.persianblog.com/

سلام
مطلب جالب و خواندنی بود
این عکس واقعا زیباست ؛ آرامشی توام هیجان مثبت ... خیلی قشنگه

فاطمه دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:31 ب.ظ http://man-yek-tanha.blogfa.com

سلام
خوب هستید؟
از روی خاطراتی که نوشتید می شه فهمید که نرگس دختر صبوری است
چه شنبه پرماجرایی بود
اما براتون درس عبرتی شد تا دقتتون رو بیشتر کنید
راستی با اجازه من وب لاگ شما رو لینک کردم
تا چند روز دیگه هم ایمیل می زنم براتون
یاحق

باران سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:53 ق.ظ

امیر چرا تو عکسهای انتخابی شما انقدر زشتین
واقعا چرا؟

شاید برای اینکه در واقعیت هم همینطوره

دلاآرام سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ب.ظ

امیدوارم همیشه شاد باشید.

مریم چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:43 ق.ظ

سلام به نرگس صبور و آقا امیر وفادار...
خیلی وب زیبایی دارین.من که خیلی چیزا از داستان زندگی شما آموختم.امیدوارم همیشه خوشبخت باشید و هروز این عشق و علاقه ای که نسبت به هم دارین بیشتر بشه...لطفا این وبلاگ نویسی و نوشتن خاطره های تلخ و شیرینتو نو ادامه بدین که خیلی آموزندست برای همه ی جوانها..موفق باشید

یه نرگس تنها چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:28 ب.ظ

سلام به نرگس جون و امیر خان من تابستون قنشنگمو با خوندن وبلاگ جالب شما سپری کردم خیلی دوستون دارم ایشالا همیشه خوشبختو سعادت مند زندگی کنین قربان شما یه نرگس تنها

نسرین چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:54 ب.ظ

سلام.خوبید؟خوشید؟
talash koon anchera doost dari bedast biari vagarna majboor mishavi anchera bedast avardi doost bedari

یلدا چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:07 ب.ظ

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا من گیج شدم
مگه شما الان ایران زندگی نمی کنید؟ بابا تو رو خدا من ۶ ماهه ارم وب لاگ شما رو می خونم اما الان انگاری هیچی نمی فهمم

سلام یلدا خانم
من نمیدونم چی باعث شد که شما فکر کنید ما ایران زندگی میکنیم، ولی ما در حال حاضر که تو آمریکا هستیم. مگه پست سفر به واشینگتن و بقیه پستها رو نخوندین؟ به هر حال من سعی میکنم از هرگونه ابهامی پرهیز کنم.
موفق باشید
-امیر

المیرا پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:29 ق.ظ

سلام
بابا بی خیال آقا امیر
ای ول به نرگس خانم که هیچ غری نزد
خانوما همشون این جورین دیگه.............
سال نو پیشاپیش مبارک دوستای گلم شاد باشین

تینا پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:52 ق.ظ

سلام
ما که نفهمیدیم با این همه خوش گذرونی چه جوری وقت می کنید به قول خودتون اینقدر درس بخونید(عجب)ما توی ایران برای کسلیی که حتی روز تعطیلم حداقل ۶ ساعت درس بخونن نگران میشیم که کتابا تموم شه.
بهتره شما نگران تموم شدن درسا واسه نرگس خانم نباشید

محمود پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:51 ق.ظ http://www.caesar.blogfa.com


امیر جان سلام ، خیلی متشکرم که به ما سری زدید . سایت بسیار خوبی دارید . انسان در هر صورت باید تا آنجایی که می تواند به دیگران کمک کند ، حالا به هر طریق باشد . جریان فال این است که ، من بعد از هر مطلب بعلت ارادت خاصی که به حضرت حافظ دارم ، یک شعر از ایشان می گذارم ، تا اینکه یک روز انسانی شرافتمند به سایت من آمد و چون اشعار رادید گفت برایم فالی بگیر ، ما هم اطاعت امر کردیم و گفتیم حالا که او می خواهد ، ما هم انجام می دهیم . برایش تفأل به دیوان حضرت زدیم و برایشان ارسال داشتیم و او خوشش آمد و دیگر بار خواست و ماهم انجام دادیم و دیگر دوست به تبعیت از او خواست که برای او نیز فالی بگیرم و ... این بود تمام ماجرا . عزیزم آرزو دارم در قدمی که جهت خدمت به دیگران برداشته ای پیروزمند باشید و این هم برای نرگس خانم




روز زن برهمۀ زنان مبارک باد
زن فرشته ای که روی زمین زندگی می کند
زن موجودی ، لطیف ، ظریف ، امّا بسیار قوی
زن قدرتی که ستون خانه است
زن مخلوقی زحمتکش
زن موهبت الهی ، که خدا اورا مکمل مرد آفرید
زن تربیت کنندۀ جامعه
زن مهدِ گهوارۀ تمدن بشری
پشت مردان موفق جهان ، نیروی یک زن است
پس ســـــلام برزنان عالم بویژه زنان ایران

روز زن برهمه مبارک باد

نسرین پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:31 ق.ظ

دو تا نسرین هست آیا ؟
دوستون دارم
آقا امیر سفارش من یادتون نره لطفا (!)

مهسا مامان ملودی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:32 ق.ظ

سلام آقا امیر امیدوارم که شما و نرگس خانم مهربون شاد و سلامت باشین.ممنون که به من سر زدین خیلی خوشحال شدم وقتی کامنت شما رو دیدم.من از روز اولی که وبلاگم رو درست کردم شما رو لینک کردم تو لیستم.داستان زندگی شما رو خوندم خیلی جالب و دوست داشتنی بود و هست مطمئنم که وقتی بچه دار بشین خوشبختی شمل کامل تر خواهد شد.واستون آرزوی لحظاتی پر از آرامش و عشق دارم.

sonia پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 ق.ظ http://sploveforever.persianblog.com

:)):)):)) vay amir khoda khafat naokne bache mordam az khande
vali haghet bood Narges joon ye nishgoon azat migereft
age Peyman bood alan ye doone moo roo tanesh baghi nemizashtam hamasho ba moochin mikandam:D
rasti kheyliiiiiiiiiiiiiii mamnoon az commentet alan ye chizi too mayehaye happy o confuso shocko ina hama ba hamam:D
rooye mahetono miboosam movazebe khodetun bashin
be Nargesam ham bishtar beres bache enghad dars mikhone bayad taghviat beshe:D

عاطفه پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ب.ظ

migam khobe hala shoma be narges ghor nazadid ke chera oon negah nakarde :))) akhe mamoolan aghayoon daste pish raa migiran pas nayooftan ;) (dor az joone shoma albate :D ) JK

سحر پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.copol64.mihanblog.com

سلام.
مرسی که به وبلاگ من سر زدید.
راستی شاید امسال کنکور شرکت نکنم.تصمیم گرفتم زبان بخونم.الان ترم ۲ هستم و از شرایطی که دارم فعلآ راضی هستم.
اگه شرایط برام مهیا بشه شاید رشته زبان شرکت کنم. البته سال دیگه.چون امسال دفترچه ملی به دستم نرسید.

الان که داشتم عکستون رو نگاه می کردم فهمیدم که چقدر این دوتا جوون همدیگه رو دوست دارند.
فارغ از هر گونه غمی دارن عشقشون رو نثار هم می کنن.
خیلی خویه مردها درک کنند که زن ها فقط محبت و مهربونی مرد رو می خوان .ولی مشکل مردها اینه که فکر می کنن ... .

یاس رازقی و بهار نارنج جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:39 ب.ظ http://formyramin.blogsky.com

سلام.
شاد باشید.
شاید بهتر بود با این شدت عشق های اینترنتی رو مورد انتقاد قرار ندین. اینو قبول دارم که تقریبا ۹۰ درصد این عشق ها به شکست منجر میشه اما مواردی هم هستند که... من خودم سه تا دوست دارم که ازدواج هر سه تا شون اینترنتی بوده. و هر سه ازدواج های بسیار موفقی داشتن. سختی بسیاری هم برای رسیدن به هم کشیدن!!! البته اونا خودشون هم دخترای خوبی بودن. هرزه و وبگرد الکی نبودن
...
انتظار حضورتان را آذین وبلاگمان میکنیم
یا علی

سلام یاس رازقی و بهار نارنج

حالا اگه کسی رابطه اینترنتیش به نتیجه نرسید دلیل نمیشه که وبگرد و یا هرزه بوده. البته من میدونم که شما چنین منظوری از پیامتون نداشتید ولی شاید بهتر بود در جمله آخر منظورتونو روشنتر بیان میکردید تا باعث سوء تفاهم نشه.

موفق باشید

-امیر کاشانی

فاطمه شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:30 ق.ظ

سلام من خودم فکر می کردم تنها خودم خیلی با داستان زندگی شما خوش بودم ولی یلان دیدم که همه نظرشون مثل منه همیشه خوشحال باشید آقا امیر و نرگس جون

نسرین شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام آقا امیر
من نسرین وبلاگ شما هستم من خیلی از حرفهای یاس رازقی و بهار نارنج ناراحت شدم شاید ایشان تعجب کنن و بگن اصلا طرف صحبتشون من نبودم اما چون موضوع عشق اینترنتی رو مطرح کردن و این که کسانی رو میشناسن که از این طریق آشنا شدن و ازدواج کردن و خوشبخت هستن( البته الهی شکر) طرز بیانشون کمی برای من سو تفاهم ایجاد کرد من احساس کردم به شکلی غیر مستقیم انگشت اشارشون به سمت منه و می گن اگه این موضوع برای منه نسرین با شکست روبرو شده تقصیر من بوده ولابد من انسان شریفی نبودم! نمیدونم چرا؟! اما واقعا ناراحت شدم دارم با خودم فکر می کنم که چقدر حرفهای یه نفر می تونه روح و روان آدم رو عذاب بده و اینکه لا اقل خود من چقدر باید مواظب حرف زدنم باشم شاید منظور ایشون اینه که همه که بد نیستن همه عشق های اینترنتی که بد نمیشه و لی وقتی فکر می کنم می بینم آخر حرفشون ........راستی چرا بعضی روی زخم انسانها مرهم میگذارند و سعی می کنند انسان رو با واقعیت های زندگی روبرو کنند؟؟ اما بعضی های دیگه نمک روی زخم می پاشندخواسته و ناخواسته ادم رو ناراحت می کنن؟
معلومه همیشه خوب و بد کنار هم هست همیشه شیرینی و تلخی زندگی با همه. تا بدی و تلخی تجربه ای که من داشتم نباشه تا آدمهای بد نباشن تا فرهادها نباشن خوبی و خوشبختی زندگی دوستان شما معنا پیدا نمی کنه من خدا رو شکر می کنم که دوستان شما همچین تجربه تلخی نداشتنخدا کنه کسی دیگه هم چنین اتفاقی براش نیفته اما به نظر من خوبه در کنار خوبی هابدی ها هم گفته بشه تاداستان نسرین دوباره تکرار نشه .باید بگم تا قبل از این ماجرا من دیدم به دنیا جور دیگه ای بود اما حالا که تاوان سختی بابت خودخواهی های یه آدم بیکار و بی آر دادم تازه فهمیدم که تو این دنیا هر کس به فکر خویشه تو این دنیا نباید زود اعتماد کرد تو این دنیا نباید زیاد خوش بین بود تو این دنیا باید آدمها رو شناخت و در برخورد باهاشون خیلی محتاط عمل کرد نباید زیاد ...و ..و ..و ....و نباید به کسی تهمت زد ونباید خاطری رو آزرد ما که نمی تونیم برای کسی کاری کنیم لااقل حرفی نزیم که دلی بلرزه و رنجیده شه .

سلام نسرین خانم،

اول از همه خیلی خوشحالم که حداقل این تجربه تلخ برای شما نتایج مثبتی به همراه داشت. کم نیستند کسانی که که یک اشتباه را چندین بار تکرار میکنند. شما نه تنها از این تجربه درس گرفتید بلکه این تجربه را در اختیار دیگران نیز گذاشتید.

یاس رازقی و بهار نارنج هم فکر نکنم منظورشان به شما یوده باشد. قبول دارم که منظورشان را به روشنی بیان نکردند ولی بعید میدانم منظورشان به شما بوده باشد.

حمید و رومینا یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:33 ق.ظ http://msromina.persianblog.com

1- این سزای کسیه که قوانین و مقررات رو رعایت نمیکنه ، ولی خداییش تو دمای منهای 15 درجه خود رئیس راهنمایی رانندگی هم مقرراتو یادش میره :-)
2- نظر لطفته که چنین عقیده ای نسبت به بلاگ من داری ، منم کامل .بلاگتونو خوندم ، البته 2-3 سال پیش ، امیدوارم همیشه عشقتون نسبت به هم گرمه گرم باشه مثل روزای اول

[ بدون نام ] یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ق.ظ

خطاب به یاس رازقی و بهار نارنج شما چگونه به خود اجازه می دهید به این راحتی به دیگران توهین کنید .

سلام
من فکر نمیکنم قصد توهین بوده باشه. شاید ایشون منظورشونو واضح بیان نفرمودند.

عرفان یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ق.ظ http://www.shahrzadsattari.blogfa.com

سلام اقا امیر
من عرفان ۳۳ ساله از ایرونم
من حتی یه بار هم ارزوی خارج رو نداشتم اما شاید شد وما اومدیم
خواهرم تو لاطاری قبول شده اما ...
بابا بی خیال خواسته بودی بمن کمک کنی ممنون که همه بسیج شدن تا منو کمک کنن اما کاش همه بسیج میشدید تا برام دعا کنید خدا از گناه بزرگی که کردم منو نجات بده
من نمیتونم داستانمو برات بگم شرمندتم امیر اقا
فقط همین و بدون که من تو تموم عمرم یه ارزو داشتم که اونهم ناکام موند اگر چه خدا بهم چیزایی رو داد که میدونم لایق نبودم
به امید پیروزی روز افزون تو وخانومت سلام برسونید موفق باشید

در برابر باد دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:53 ب.ظ http://in1357.persianblog.com/

سلام
قشنگ بود...
یه سر هم به ما بزن!

نونا دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام
من باکسی که دوستم ازاینترنت آشنا شدم.قبول دارم ریسک بزرگیه اما من خیلی راضی هستم وما الان درآستانه ازدواج هستیم ازانتخابم واقعا خوشحالم.

احمد سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:13 ق.ظ

با سلام و خسته نباشید خدمت شما (آقا امیر و نرگس خانوم)و تشکر به خاطر اینکه وقت میزارید و تجربیاتتون رو در اختیار دیگران میگذارید
راستی نسرین خانم اگه ایمیلیتون رو میذاشتید خوب بود چون خیلی دلم می خواست یه سری سوال ازتون بپرسم

آرزو چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:42 ق.ظ

سلام چرا اسم وبلاگتونو گذاشتین نرگس لاو ؟

نسرین چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ق.ظ

سلام احمد آقا

نمیدونم چه ابهامی واسه شما تو نوشته هام بوده اما من ایمیلم رو گذاشتم
شاد باشید

پروانه چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:52 ب.ظ http://www.roozvaneh.persianblog.com

من که اگه شوهرم ماشین رو اینجور جاها پارک کنه گواهینامه اش رو پاره میکنم.
اوا، ما که ماشین نداریم.
اوا، شوهرم که هنوز گواهینامه اینجا رو نداره(چون ماشین نداریم)
اوا، من که شوهر ن.....چرا بابا دارم.
تشریف بیارید پیش ما.

شهاب جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:06 ب.ظ

سلام خسته نباشید آقا امیر و نرگس خانم من واقعا از شما تشکر می کنم من بخدا به جان زهرام دعا می کنم همیشه به پای هم پیر بشین و هیچ وقت تو زندگیتون خلائی پیش نیاد امیر جان من سنم خیلی از شما کمتره می خوام واقعا کمک کنید شما وخانمتون البته اگه وقتشو دارین میدونم خیلی گرفتارین ولی لطف بزرگی در حق من می کنید اگه کمکم کنید ممنون از زحمات بی دریغتون خداحافظ

سلام شهاب خان

من هر کمکی از دستم بر بیاد انجام میدم. به من ایمیل بزنید تا بیشتر صحبت کنیم.

-امیر

سحر شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام
داستان شور انگیز عشقتونو خوندم همین الان تموم شد. امید وارم که همچنان دارید مثل روز اول عاشقی کنار هم زندگی خوب و خوش می کنید.
اما کاش بیشتر از مشکلات خودتون می گفتید منظورم از مشکل مسائلیه که خودتون با هم پیدا می کردید یا می کنید نه مثلا مشکل نرگس جان با مادر شوهر یا نا پدریش همه میدونن چنین مشکلاتی هست مشکل یه دختر با نا پدریش و چیزای دیگه که مطرح کرده بودین مسئله تازه ای نیست .هر چند که باز هم جای دلداری داره.
چون همه اینطوری فکر می کنن پس بابا این داستانای عاشقی فقط تو قصه ها نیست!!!!!!!!!!!
از طرفی باید بگم با تمام احترامی که برای عشقتون قائلم باید بگم که شماها خیلی هم خوش شانس بودین چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان میگم:
منم الان بیست سالمه و از همه طرف هزار پیشنهاد دارم و کیه که از این ماجراهای عا شقی بدش بیاد اما من نمی تونم با کسی دوست شم چون نمی تونم اجازه بدم واسه بار اول طرف پاشه بیاد سر کوچمون بدشم منو برداره ببره اتوبان گردی اگه یکی تو محل ببینه آ بروی خودمو خانواده میره نمی تونم با مامانم با دوستم برم بیرون حتی اگه بفهمه با کسی دوستم عاقم میکنه چه برسه به این کارا نمی تونم ناهار برم مهمونی خونه دوستم یا اون بیاد خونمون یا وقتی طرفم حتی هنوز نمیخاد بگه دوسم داره حالا به هزار دلیل منطقیو غیر منطقی بردارم بابا مو (ناپدریمو) با هاش آشنا کنم یا شب با دوستم برم پارتی مامانم نه تنها اجازه نمی ده چه بسا اگه برم دیگه رام نده خونه و ................................
منم نه که ناراضی باشم یا بگم تو قفسم اما خانواده من و حتی شاید بشه گفت خود من اینطری هستیم و بیشتر خانواده های ایرانی هم اینطورین جدا اگه اگه کسی ندونه شما اهله کجایید محاله ذهنش طرف ایران بره.
همونطور که گفتم شما خوش شانس بودین یعنی دلم نمیخاد که فکر دیگه جز این بکنم.
بابا اینجا ایرانه از طرفی من گمون می کنم نرگس اولا تو محیط خیلی بسته ای بزرگ شده بوده البته بهتون بر نخوره خوب بدشم با طلاقه مامان بابا آ زادیاش بیشتر بوده و امیر خان هم که دیگه یکی یکدانه بابا مامان و بقیه داستان روهم که خودتون بهتر می دونید........
به هر حال منو می بخشید اگه شاید حتی ذره ای حرف ناراحت کننده ای گفتم امید وارم که همیشه عاشق بمانید.




یکی از ما دو نفر دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:23 ب.ظ http://mehrzadeh.blogfa.com

سلام دوست عزیز هر دوی ما دو نفر!
آنقدر زیبا می نویسی که مهرزاد عاشقت شده

ما بهار رو از نگاه مهرزاد تبریک گفتیم
سری به وبلاگمون بزن و ببین که بهار ما با بهارهای دیگه فرق میکنه
و عید ما هم ...

گنجیشک سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:29 ق.ظ http://booser.blogfa.com

من قصه‌ی عشق شما رو خیلی وقت پیش خونده‌م.

حالا ما هم داریم ازعشق‌مون و قصه‌ی اون می‌نویسیم...

سونیا سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ب.ظ http://sploveforever.persianblog.com

امیر جون و نرگس گلم عیدتون مبارک ایشالا هزار تا بهار دیگه کنار هم خوش و خرم جشن بگیرین برای هر دوتاتون ارزوی سلامتی و تن درستی و موفقیت میکنم خیلی دوستتون دارم

یک دختر چهارشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ب.ظ http://houlo.blogfa.com/

سلام به تودوست وبلاگ نویس
امیدوارم در سال جدید موفقیت های زیادی رودرپیش روداشته باشی.
مدیران وبلاگ هلو از شما دوست عزیز دعوت می کنند که برای یک بارفقط یک بار به وبلاگ هلو سربزنید مطمئن باشید که مشتری دائم وبلاگ میشید.
عکس هاومطالب مربوط به سینمارادراین وبلاگ پربیننده میشه دید
تبادل لینک با شما افتخار وبلاگ ماست
دوست داشتی می تونی وبلاگ مارو به نام (مهنازافشاراسطوره سینمای جوان)لینک کنی اگه لینک کردی یه خبر بده وبگو که با چه اسمی لینکت کنیم
منتظرنظرات شما در وبلاگ هلو هستیم

محمد چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:25 ب.ظ http://www.sofaledelam.blogfa.com

سلام منم پارسال داستانتونو خوندم یه سری زدم ببنم شما حالتون چطوره هنوزم هستید؟
خوشحال شدم وقتی دیدم تاریخ تبریک عید تو ۸۶
من قبلا هم کامنت نوشته بودم اما جوابمو نگرفتم
زیاد مهم نیست این مهم که شما سالم و سر حالید شکر خدا
(در حر صورت میدونم که شما هم گرفتارید ازین گذشته اگه بخاین همه کامنتارو جواب بدین که نمیشه


ایشالا ساله خوبی داشته باشید (یاحق)

سلام محمد خان
ممنون از پیامتون و شرمنده که ایمیلتون بی جواب موند. من تو اینباکسم نگاه کردم و ایمیلتونو پیدا نکردم. آیا با همین آدرس به من ایمیل زدید؟ من بتازگی همه انجور ایمیلها توی یه فولدر خاص میزارم تا حتما بهشون جواب بدم.

موفق باشید

-امیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد