نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

سال نو مبارک

سلام به همه دوستای خوب

نرگس و من برای شما سالی پر از شادی و سلامتی آرزو میکنیم. امیدواریم که امسال براتون بسیار بهتر از سال قبل باشه. امیدواریم که اگه عاشقین عاشق بمونین و اگه عاشق نیستین طعم عشق واقعی رو بچشین. اینم چند تا عکس از سفره هفت سین ما که نرگس زحمتشو کشیده.

 

 

چون بهار سبز و شاداب باشید

-نرگس و امیر

چند کلمه ای با خوانندگان وبلاگ عاشقانه های نرگس

سلام به همه دوستان عزیز و خوانندگان وبلاگ عاشقانه های نرگس

دو ماهی که گذشت پر مشغله ترین دوران زندگی من بود. جریان از اینجا شروع شد که دو ماه و اندی پیش داشتم زندگی خودمو میکردم. وقتم صرف کارهای دانشگاه، تدریس و راهنمایی دانشجوها برای انجام پروژه هاشون بود. علاوه بر همه اینها چون دلم برای سر کلاس رفتن تنگ شده بود یه درس هم گرفتم و میرفتم سر کلاس. همینها کافی بود که وقتمو پر کنه. روزی ۱۰ تا ۱۲ ساعت کار میکردم و آخر هفته ها رو آزاد بودم. این وضع ادامه داشت تا اونجا که یکی از دوستام گفت در شرکتی که کار میکنه دنبال مهندس میگردن و من رفتم برای مصاحبه. قبولم کردند. من گفتم که از شروع سال جدید میلادی کارمو شروع میکنم ولی اونها گفتند که چند تا پروژه دارن و نمیتونن صبر کنن. نتیجه این شد که دو روز بعد کار رو در اون شرکت شروع کردم و همه کارهای گذشته هم به قوت خودش باقی بود. دیگه نمیفهمیدم روزها چه جوری میگذشت، صبحها معمولا وقتی نرگس خواب بود از خونه میرفتم بیرون و شبها وقتی برمیگشتم که نرگس یا خواب بود و یا اینکه فقط بیدار مونده بود برای من. بشکر خدا این دوران سپری شد و از شروع سال جدید دیگه فقط روی کارم تمرکز میکنم و فعلا با دانشگاه تا مدتی کار ندارم.

و اما پاسخ به نظرها شما که متاسفانه بتاخیر افتاد:

۱- همونطور که قبلا هم گفتیم بدلایل خصوصی من و نرگس از گذاشتن عکس خودمون و استفاده از نام اصلیمون معذوریم. حالا هی بعضیا ایمیل میزنن و پیام میزارن که عکستون دروغکیه و من عکستونو تو فلان وبسایت دیدم.

۲- خانم صدفی مهربون که وبلاگی زیبا و دوست داشتنی دارن پر از گلهای رز قرمز پرسیده بودن که آیا کدورت و مشکلی بین ما تا بحال وجود نداشته؟ با اجازه من بزودی در یک پست جداگانه به این بحث میپردازم.  

۳- خانم هانیه که وبلاگ از تو تا بینهایت رو مینویسن از ما خواستن که بیشتر در مورد زندگیمون در آمریکا بنویسیم. راستش من و نرگس الان هر دو دانشجو هستیم و یه زندگی فقیرانه دانشجویی رو با کمک پیش میبریم. راستش نرگس علاقه چندانی به وبلاگ نویسی نداره، ولی به نکته خوبی اشاره کردین، نمیشه که وبلاگ اسمش عاشقانه های نرگس باشه و فقط امیر توش بنویسه. من از نرگس میخوام که بنویسه و شما هم با ایمیلها و نظراتتون از نرگس بخواین و مطمئن هستم که درخواست شما رو بی جواب نمیذاره.

۴- اینم نظر خانم سحر:

سلام.ببخشید اینقدر رک می گم ولی به نظر من اینجور جاها وقت تلف کردنه.به شناختی که من از شما توی این وباگ پیدا کردم فکر می کنم جای شما این جور جاها نیست و نباید باشه.به نظر من این جور جاها شاید جالب باشه ولی جای آدمای بی کاره.بازم از اینکه نظرک ر. اینقدر صریح گفتم شرمنده .امیدوارم ناراحت نشده باشید و و و و و باااااااییییییییی

باید بگم که ناراحت نشدم و ممنونم که نظرتونو واضح و رک گفتین. منم رک بگم با نظرتون موافق نیستم، خیلی ها میرن لاس وگاس و زندگیشونو میبازن و یا میرن دنبال عیاشی و کارهای دیگه. ولی لاس وگاس چیزهای دیدنی و جالب زیاد داشت که بنظرم ارزش یه بار دیدنو داشت.

۵- من نمیدونم یه مقایسه درآمد حاصله از فروش نفت و در آمد شهر لاس وگاس چه ایرادی داره. مگه من گفتم قمار خونه راه انداختن کار درستیه؟ یا گفتم کار غلطیه؟ این چیزی بود که یه ایرانی که دکترای اقتصاد داشت تو لاس وگاس بهم گفت (البته کلی توضیحات دیگه هم داد که من اونها رو ننوشتم) و فکر کردم شاید بد نباشه این حقیقت رو تو وبلاگ بنویسم. نمیدونم شما این جمله رو چی برداشت کردین که ناراحت شدین؟

موفق و پاینده باشید

-امیر کاشانی

 

لاس وگاس

سلام

جاتون خالی با نرگس از جمعه تا دوشنبه لاس وگاس بودیم. خیلی تعریف از لاس وگاس شنیده بودم و خیلی دوست داشتم شهری که  شهر گناه لقب گرفته رو ببینم. اولین نکته جالب برام این بود که این شهر وسط صحرا ساخته شده و دور و اطرافش همش بیابونه. علتشو نمیدونم. یکی بود که میگفت به این دلیل این شهر رو وسط صحرا ساخته اند که که کنترلش توسط پلیس ساده تر باشه. مردم از همه جای دنیا میان لاس وگاس برای قمار.

لاس وگاس یه خیابون داره که به خیابون استریپ مشهوره (البته اسم اصلی خیابون لاس وگاس بلوارد است). این خیابون پر از هتلهای بزرگ و قمار خونه است. هتلهایی با چند هزار اطاق و قمار خونه های بزرگ.  همه چیز برای اینکه پول مسافرها رو از جیبشون بیرون بکشند مهیا شده. قیمت هتل در لاس وگاس از همه جای دیگه ارزونتره. به هر کدوم از ما یه کارت دادن که میتونستیم از اون برای قمار کردن استفاده کنیم. یعنی جای اینکه پول تو دستگاه بندازیم میتونستیم از کارتمون استفاده کنیم و خود بخود اون مقدار پول روی کردیت کارتمون حساب میشه. اینطوری هم شما پول کافی دارین برای قمار کردن و هم اینکه وقتی پولاتونو میبازین خیلی احساس نمیکنین، ولی بعدا که صورتحساب کردیت کارت اومد در خونه میبینین که چه کلاه گشادی سرتون رفته. کسایی که پول زیاد میبازن، از طرف هتل بهشون برای دفعات بعد هتل مجانی و یکسری چیزهای دیگه میدن و اینجوری شما رو ترغیب میکنن که باز هم بیاین و بیشتر پول ببازین.

هتلها رو به شکلهای مختلف میسازن تا توجه شما رو جلب کنن. مثل اهرام مصر، مثل برج ایفل، مثل مجسمه ابوالهول و هزار نقش و نگار دیگه. داخل هتلها علاوه بر قمار خونه مغازه شیک و آنچنانی با قیمتهای آنچنانی تر وجود داره. نرگس یه کیف دستی دید که خیلی قشنگ بود، رفتم تو مغازه و قیمتشو پرسیدم، ناقابل ۹۰۰ دلار. علاوه بر قمار خونه کلی برنامه های دیگه هم هست: شو و کنسرت. نرگس که چند تا کنسرت ایرانی رفت و کلی بهش خوش گذشت. سلین دیون هم کنسرت داشت ولی بلیطش خیلی گرون بود فکر کنم چیزی حدود ۲۵۰ دلار. یه برنامه هم بود که توی یه استخر بزرگ یه نمایش با نور افکن و فواره بود. فواره ها همراه با آهنگ بالا و پایین میرفتن و نورافنکها هم همراه با آهنگ خاموش و روشن میشدند. واقعا زیبا و دیدنی بود.

تو هتلها دخترهای جوون با لباسهای آنچنانی نوشیدنی مجانی میارن برای اونهایی که دارن قمار میکنن. تا وقتی که یه کناری نشستی، یه جور از بقلت رد میشن که انگار وجود نداری. به محض اینکه مشغول قمار میشی میان و ازت میپرسن که نوشیدنی چی میخوری.

منم اونجا کلی پوکر بازی کردم. نکته اینه که تو هر دست از بازی قمار خونه ۱۰٪ از کل مبلغ رو میگیره، یعنی اگه شما تو یه دست ۱۰ دلار برنده بشین، بهتون ۹ دلار میدن. بنابراین بعد از چند ساعت بازی کردن میبینی که همه بازنده هستند و تنها برنده خود قمار خونه است. یه دست استریت فلاش آوردم و یه آمریکاییه که خیلی ادعاش میشد فول آورد و همه پولاشو بهم باخت. کارد میزدی خونش در نمیومد. با خودم قرار گذاشته بودم که تا ۱۰۰ دلار بازی میکنم و اگه باختم دیگه ادامه نمیدم که همینم شد. آخرین نکته قابل توجه ماشینهای بزرگی بود (اندازه کامیون) که چیزی حمل نمیکردند و فقط در طرفینشون پوسترهای تبلیغاتی بزرگ بود با عکسهای آنچنانی و یه شماره تلفن که زنگ بزنین تا براتون بفرستیم.

خلاصه اینکه این شهر وسط بیابون برهوت از همین کارها پولی در میاره که ما از فروش نفت در نمیاریم.