نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

خریدن خونه

سلام به همهٔ دوستان خوب.


بله بله! درست حدس زدید. من هم مثل خیلی از شما از این اولتیماتم ترسیدم. و گفتم که بیام و تا کار از کار نگذشته یه چند خطی براتون بنویسم:)


البته ناگفته نماند که من چند روز پیش، قبل از این اولتیماتم یه پستی نوشتم اما امیر وقتی که اونو خواند گفت که مثل همیشه از خوشیهامون نوشتیم، باید یکمی از اختلافاتمون بنویسیم که جنبهٔ واقعی زندگیمون مشخص باشه، چون به هر صورت فرق نمی‌کنه که طرفین چقدر عاشق هم باشن، به هر صورت اختلاف نظر همیشه  بینشون وجود داره. من می‌خوام راجع به یکی از اونها براتون بنویسم. شاید قبلا امیر اشاره مختصری بهش کرده باشه، ولی من هم کمی دربارش توضیح میدم. ما در حال حاضر در یکی از شهرهای بزرگ آمریکا زندگی می‌کنیم، اینجا خونه‌های حومهٔ شهر با توجه به قیمتشون بر عکس اون چه که ممکنه فکر کنید خیلی شیکتر و تمیزتر از خونه‌های شهر هستن. حتی از نظر امنیت هم حومهٔ شهر جای امنتری برای زندگی هست، اما یک بدی خیلی بزرگی که داره اینکه به محض اینکه هوا تاریک می‌شه، خیابونها مثل شهر ارواح سوتو کور می‌شه. مردم اصلا انگار مرغن. همشون ساعت ۷ شب می‌خوابن!!! مثلا چند تا از آشناهامون تو حومه شهر زندگی میکنند. هر وقت ما رو دعوت میکنن با اینکه سه چهار ساعت بیشتر اونجا نیستیم احساس دلتنگی میکنم و فکر میکنم اگر یه روزی بخوام تو یه همچین جایی زندگی کنم چقدر احساس تنهایی و افسردگی میکنم.

 

 


من و امیر تازه ساعت 11 شب که میشه با دوستامون هوس پیتزا میکنیم، اینجا رستورانهای توی شهر، مخصوصا تو تابستون، تا دیر وقت باز هستند. حالا تصور کنید که ما در حومه شهر زندگی میکنیم که در 45 دقیقه ای شهر قرار داره. ساعت 11 که سهله، ساعت 8 هم که هوس پیتزا بکنیم باید خودمون تنها بریم چون همه دوستامون تو شهر زندگی میکنن. از اونجایی که من روحیه خودم و امیر رو میشناسم میدونم که برامون خیلی سخت میشه که همش بخوایم تو خونه بشینیم. مخصوصا تو زمستون برای ما و دوستامون خیلی سخته که بخوایم توی برف و هوای سرد کلی رانندگی کنیم تا همدیگرو ببینیم. جدای از این من تیپ خونه ها و شلوغی شهر رو خیلی دوست دارم، شاید بخاطر اینکه من بیشتر عمرمو تو آپارتمان زندگی کردم، ولی امیر از بچگی توی یه خونه ویلایی بزرگ شده و از زندگی آپارتمان نشینی خوشش نمیاد. خیلی هم دوست داره یه باغچه داشته باشه و توش سبزیجات بکاره. همین الانش که تو آپارتمان زندگی میکنیم رفته چهار تا گلدون خریده و توشون گوجه فرنگی، ریحون، فلفل و خیار کاشته. هر روز هم با کلی ذوق و شوق بهشون سر میزنه و آبشون میده. بنابراین میدونم که چقدر دوست داره هر چه زودتر به یه خونه حیاط دار نقل مکان کنیم.

 

لازم به ذکره که ما دنبال این هستیم که یه خونه بخریم و نه اینکه اجاره کنیم. هر خونه ای هم که بخریم برای اینکه ضرر نکنیم حداقل باید هفت هشت سال توش زندگی کنیم. با پولی که ما داریم اگر بخوایم تو شهر خونه بخریم مجبوریم که یه آپارتمان هشتاد تا نود متری و اونهم نه در جای خیلی تاپ شهر بخریم. در عوضش زندگی اجتماعی بهتری در کنار دوستامون خواهیم داشت. مخصوصا تو این کشور که آدم از خانواده دوره، رابطه با دوستان خیلی نقش مهمی در حفظ روحیه آدم بازی میکنه.

 

 


از طرف دیگه این انتخاب رو داریم که با همین پول یه خونه ( نه یه آپارتمان)  صدو پنجاه شصت متری در یکی از حومه های شهر بخریم. در اونصورت خونه ای بزرگتر و شیکتر خواهیم داشت، اما ازتباطمون با دوستامون بطور قابل توجهی کم میشه. مشکل دیگه ای که هست اینه که من برای ادامه تحصیلم هنوز دانشگاهی که میخوام برم معلوم نیست، و یکی از پارمترهای خرید خونه هم نزدیکی به دانشگاه من و کار امیره. که این مسئله تصمیم گیری رو برای ما سخت تر میکنه. واقعیتش اینه تمام پس انداز ما خرج شهریه دانشگاه من میشه. چون من بعنوان یه خارجی باید تقریبا چهر برابر یه آمریکایی و یا کسی که کارت سبز داره شهریه بدم. که این خودش باعث میشه که قدرت خرید ما حداقل تا وقتی که من دانشگاه میرم خیلی پایین بیاد.

 

خلاصه کلام اینکه با روحیه ای که من از خودم سراغ دارم با خونه خریدن توی حومه شهر احساس تنهایی زیادی خواهم کرد. درسته که امیر خیلی اهل باغبونی و طبیعته، اما میدونم که خودش هم احساس تنهایی خواهد کرد، چون اون از من بیشتر با دوستاش وقت صرف میکنه. اما از طرفی امکان خرید خونه در شهر برای ما حداقل تا 5 سال آینده وجود نداره. از اونجایی که قیمت خونه در هفت هشت سال گذشته دو برابر شده و حقوقها تغییر چندانی نکرده، ترس ما از اینه که اگر بخوایم به مدت طولانی صبر کنیم، ممکنه هیچ وقت نتونیم خونه دلخواهمونو بخریم. از طرف دیگه با خرید خونه بجای اینکه پولمونو با پرداخت اجاره دور بریزیم، میتونیم یه مقدار روش بزاریم و باهاش قسط خونه ای رو که مال خومونه بدیم.

 

خلاصه اینکه موندیم چیکار کنیم؟ نظر شما چیه؟

شاد باشید

-نرگس

 

نظرات 30 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 ب.ظ http://MAMI23.PERSIANBLOG.IR

سلام.
آپارتمان کوچیک داخل شهر مزیت‌های بیشتری برای شما داره به گمانم.
بعدشم این که اگر درس بخونی و زرنگ باشی بورس نمیدن به شما؟
یک نکته هم که بد نیست در نظر بگیرین صرف نظر از قیمت خونه هزینه‌های زندگی در مرکز و حومه هست.البته اگر اونجا مثل اینجا بالای شهر و پایین شهرش فرق نکنه!

فیروزه دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ب.ظ

سلام نرگس جانم...خسته نباشی...امیدوارم هر کدوم که به صلاحتونه براتون پیش بیاد...همیشه سالم وشاد باشید

ستاره سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ق.ظ

سلام
وای چقدر تصمیم گیری سخته بالاخره تو این موارد یه نفر باید کمی بیشتر گذشت کنه امیر از گلکاری و باغبونی و خونه ویلایی یا نرگس از زندگی تو شهر و نزدیکی به دوستان و...
به نظر من
خوب بهتره به فکر اینده هم باشین اینکه ادم قسطای خونه رو بده بهتره تا اینکه یک ماه کار کنه بعدش اخر ماه پول رو دو دستی تقدیم کنه بابت اجاره خونه ....به نظرم خیلی زور داره
موفق باشین

پیمان سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ق.ظ

سلام به نظر من اگه برید حومه بهتره حداقلش اینه که با زندگی توی محیط جدیدی آشنا میشید و سعی می کنید که خودتونو با اون محیط وفق بدید و شاید باعث بشه دوستای جدیدی پیدا کنید و از بودن با اونها هم لذت ببرید.

سگ سیبیل سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:44 ق.ظ http://www.saghsibil.blogfa.com/

سلام
یه اعتراف
من از اینکه اول شدم احساس شرمندگی می کنم
این همه دوست قدیمی داشته باشین و من اول شم
؟

سگ سیبیل سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:47 ق.ظ http://www.saghsibil.blogfa.com/

راستی یادم نبود شما تایید کامنت دارین
شایدم تا الان هفدهم شده باشم.
چون هیچ کامنتی هنوز تایید نشده باشه
بنابراین بازم احساس خجالت می کنم
چون ممکنه سوتی داده باشم و الان هجدهمین کامنت گذار باشم!
منم زندگی تو شلوغی رو خیلی دوست دارم
جای دور و پرت، هر چقدر هم خوش آب و هوا من رو می کشه
اونقدر از شهرهای دور که مردمش ساعت ۸ شب میخوابن بدم میاد!

سگ سیبیل سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:49 ق.ظ http://www.saghsibil.blogfa.com/

راستی امیر خان میلتون رو دیدم و جواب دادم

مریم سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:57 ق.ظ http://oghianou3.co.cc

سلام
خوشحال شدم
بابای

سالومه چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:45 ق.ظ

من پیشنهادم بهتون همون خونه آروم خارج شهره..من خودم شش ماهه که دارم تو همچین ! جایی زندگی می کنم و با این که خیلی خیلی زیاد روابط دوستانه و زتده بودن شهر برام مهمه فکر می کنم آرامشی که بعد کار هر روز پیدا می کنی و (به علاوه منطق مالی و اینا) با چاشنی هیجان آخر هفته راه بهتریه واسه سلامت و فرصت عاشقی بیشتر! تازه با نظر پیمان موافقم شدید :دی...

مریم بانو چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ق.ظ http://frozen1blossom.com

سلام
امیدوارم هر چی که صلاحتونه ژیش بیاد
به خدا توکل کنید

شمشاد پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ق.ظ

سلام
مهترین کار اینه که بشینید و با هم حرف بزنید و توی یک کاغذ مزایای خونه شهری و مزایای خونه حومه رو بنویسید البته معایبش رو هم بنویسید اما این طور که مشخصه معایب خونه حومه علی رغم دوست داشتن آقای امیر بیشتره چون هم از محل کار آقا امیر وهم از دوستان و هم از شهر فاصله می گیرید از طرفی هم باید در نظر داشته باشید امکاناتی در شهر به شما می دن جدا از سر و صدا و شلوغی خیلی بیشتر از حومه هستش مثلا درمانگاهای بهتر و یا رستورانهای بیشتر و غیره البته سکوت و آرامش خوبه اما نه طولانی مدت چون آدم ها بیشتر از حد تصور اجتماعی هستند و به دیگران حتی دیدنشون احتیاج دارن
امیدوارم هر چی که خیره براتون پیش بیاد

مریم جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:37 ق.ظ http://maryamo.blogfa.com

سلام
من آپدیتم
و منتظر شما

nona جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ

man age jaye shoma budam,khune ro jaye sholoogh tar mikharidam.man khodam too hoomeye shahre toronto dar ye jaye bedoone emkanat zendegi mikonam.hamishe hasrate kesaei ro mikhoram ke toronto hastan o dasrasi be maghazehaye irani o gheyre barashoon asoone.hoomeye shahr emkanate kheili kami dare.dar zemn kheili haro mishnasam ke khunashun dar toronto hasto kheili ba safas majbur nistin aparteman begirin.oonja amir jan ham be baghbonish mirese.dar nahayat in tasmim girande shomaeid ama man ino be onvane tajrobeye shakhsie khodam goftam.
moayad bashid

آرزو شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:28 ق.ظ http://merikhi2000.blogfa.com

سلام آی دی ّقا امیر چرا همیشه روشنه؟

سلام آرزو خانم،

راستش خودمم نمیدونم!

فــَرا شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:12 ب.ظ

با توجه به اینکه ممکنه تا چند سال آینده قیمت خونه بالا بره و قدرت خرید شما هم کمتر بشه به نظر من بهتره فعلاً یک آپارتمان در شهر بگیرید تا به یک نوعی پس انداز بشه براتون و بعد از اتمام تحصیلاتت بتونید برای خرید یک خونه حیاط دار تصمیم بگیرید ، امیر هم اگر بتونه فعلاً با اون گلدونها سر کنه .

فــَرا شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:14 ب.ظ

هر کامنتی گذاشتم پیغام داد امکان درج این پیغام وجود ندارد :(

فــَرا شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ب.ظ

مثل اون قدیما با یک رنگ دیگه مینوشتی

سگ سیبیل یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:24 ق.ظ http://www.saghsibil.blogfa.com/

ببخشید امیر خان یه میل براتون زدم

بیتا مامان کیان و کیارش دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.mamane-kian-kiarash.blogfa.com

به نظر من نرگس جون الان هر بودجه ای که داری باهاش خونه بخر هیچکس از آینده خبر نداره پس بهتره زودتر به فکر خونه دار شدن باشی

سلام به روزم
تشیف بیارید
خوشحال میشم که نظر هم بدید
در پناه حق

رد پا سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:35 ق.ظ http://www.spoor.blogfa.com

سلام :
اول یه چیزی بگم عکس بالای صفحه چقدر شباهت دارین به هم (شوخی )
تصمیم گیری اونم در چنین شرایطی خیلی سخته ؟!
ان شاالله هرچیزی که خیر هست واستون رقم بخوره
شاد باشی و بهاری

پویا منوچهری پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:41 ب.ظ http://pooyagreen.blogfa.com

سلام

به نظر من هم داخل شهر خونه بخرید بهتره چون شما زوج جوانی هستید خارج شهر ممکنه براتون دردسرهایی ایجاد بشه امیدوارم منظور منو فهمیده باشید.

راستی من هم برای خودم یک وبلاگ درست کردم. خوشحال میشم اگر از وبلاگ من بازدید کنید. و خوشحالتر خواهم شد اگر نظر هم بدید.

اگر اجازه بدید من وبلاگ شما را در وبلاگ خودم لینک می دهم.
اگر وبلاگ من را قابل دونستید آن را در وبلاگ خودتان لینک دهید.

با تشکر
خوش و سربلند باشید و در تمام زندگی موفق باشید

آدرس وبلاگ من : http://pooyagreen.blogfa.com

[ بدون نام ] جمعه 21 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:49 ب.ظ

مهم توی هر خونه دل خوش بودنه اینکه توی ۱۵۰ یا ۱۶۰ متری باشی اما دلت خوش نباشه فایده نداره من همون آژارتمان رو ترجیح می دهم با شرایطی که گفتید

موفق باشید و دلخوش و سلامت

سگ سیبیل شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:51 ق.ظ http://www.saghsibil.blogfa.com/

امیر خان میلت رو جواب دادم

فــَرا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:46 ق.ظ

مثل اینکه یک اولتیماتیوم دیگه لازمه ... پس چرا بروز نمیکنید :)

ریحانه دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ق.ظ

سلام به زوج مهربان و خوشبخت
نرگس جون از اینکه جواب ایمیلم رو دادی ممنونم
از همسرت هم پیشاپیش تشکر میکنم که قراره جواب ایمیل منو بدن!
بهتری آرزوها رو +یه خونه خوب براتون آرزومندم
دوستدار شما

لیلا چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام نرگس جان
به نظر من در دوره های مختلف زندگی آدمها وابستگی ها و دوستانشون تغیر می کنه
توی کشوری مثل آمریکا شما همیشه نمی تونین ژیش دوستانتون باشین یا در یک شهر
بسیاری از دوستان ما در طول چهار سالی که ما اینجا هستیم به جاهای مختلفی نقل مکان کردن و اختلاف راه چهل و ژنج دقیقه ای اصلا مانعی برای دوستی ها نخواهد بود
علاوه بر اون محیط های حومه برای بزرگ کردن بچه خیلی خیلی بهتره و شما هم که احتمال زیاد تا هشت سال دیگه نی نی دار خواهید شد
من دوستی داشتم از لس آنجلس اون هم منطقه بسیار شلوغ شهر اومدن جایی که ما هستیم حدود نیم ساعت راهه تا لس آنجلس و آروم و حومه شهره
اون موقع که می خواستن بیان حرفهای شما را می زد اما الان میگه آرامش اینجا را با هیچ شهری عوض نمی کنه
اینه که خصوصیات و علایق آدمها با مرور زمان تغیر می کنه
آزاد فکر کن و رها باش ...

حمید رستمی پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ

سلام
بهترین راه به نظر من سرمایه گذاری پولتون هست.. سهام بخرید و سود کنید.. و با سود و اصل پولتون بهترین خونه رو بخرید..

fati یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:56 ب.ظ

salam be shoma midoonam dire vali shayad be dardetun bokhore be nazare man mitunid khooneye hoomaro bekharid keraye bedid va ba kerayash ghesdesho bedid .
va dar in modat ham mitunid khodetun too shahr zendegi konid ta darse narges joon tamoom she .
omidvaram behtarinha baratun pish biyad

مرجان یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام امیدوار هر دوی شما خوب وخوش باشید رسیدم که به اینجا که میخواهید خانه دار شوید ولی در شک بدویی هستید من هم در امریکا زندگی میکنم والبته ما خیلی زود خانه خریدیم من خیلی دوست داشتم خانه بزرگ وهمچنین زمین بزرگ داشته باشم که البته دوستان میگفتند آخه خونه به این بزرگی میخوای چیکار ولی بلاخره من تصمیم گرفتم ویک زمین یک ایکری که در حال ساخت بود در حومه را پسندیدم ودیگه آخرای کارهای خانه مانده بود ولی بااینکه ما دو نفر بودیم این خانه برای شاید بگم هشت یا شاید هم نه نفر خوب بود وهمه با تعجب به من نگاه میکردند ....اوایل که همسایه ها فکر میکردند ما با پدر ومادرهامون زندگی میکنیم وخیلی برایشان تعجب آور بود که ما خودمان صاحب خانه هستیم والبته اینو هم بگم من اصلا پشیمان نیستم از کاری که کردم ....وتازه گاهی وقت ها که با همسرم از جایی برمیگردیم میگویم من این زمینها را خواهم خرید ویک خانه خیلی بزرگ تر خواهم ساخت..... البته شوخی ولی خدا را چه دیدی شاید شد......واینو بگم که به خاطر اینکه ما اینجا تنها هستیم ومن تمام تفریح ام درون خانه است ودر زمین برای اینکه تابستانها تمام چمن ها را میزنم وکلی هم گلکاری میکنم وکلی هم لذت می برم وهمینطور اینجا کلی آهو هم داریم واگر الان من به بهترین هتل های ۵ ستاره هم برم باز بهم خوش نخواهد گذشت....در حالی که میبینم بعضی از دوستان شب در هتل ماندن را دوست دارند ....البته به گفته همسرم میگه تو اینقدر همه جا را تمیز ومرتب نگاه میداری که اگر به آدم بهتر هتل های دنیا را هم پیشنهاد کنند باز آدم دوست دارد در خانه خودش باشد البته نرگس جان اینو هم بگم دوستان برای همان بیرون خانه خوب هستند ولی باید اول فکر خودت وهمسرت را بکنی بعد دوستان تان برای اینکه میگویی آنها دوست دارند در شهر زندگی کنند واینو بدان هیچ کدام از دوستان شما وقتی داشتند خانه میخرند باور کن فکر شما ها را نمی کردند که به شما نزدیک باشند شما دو عزیز باید برای خودتان تصمیم بگیرید نه اینکه تصمیمی بگیرید که به دوستان آیا نزدیک میشوید یا دور.....آخه قرار نیست که دوستان همیشه وهمیشه در کنار ما باشند

ممنون مرجان خانم،

به نکات خیلی خوبی اشاره کردید که آنها را حتما در نظر خواهیم گرفت.

-امیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد