نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

پارسی را پاس داریم

سلام

سایت ایرانیان بلژیک فهرستی از واژه های بیگانه و معادل فارسی آنها تهیه کرده. لیست جالب و قایل تاملیه. تو داخل کشور همچین کاری انجام نشده؟

لیست واژه های بیگانه و معادل فارسی آنها

(فایل پی دی اف، حجم ۲۴۱ کیلوبایت)

دوستانی که در خبرنامه عضو هستید، آیا ایمیل دریافت میکنید؟

موفق باشید

-امیر کاشانی

نظرات 14 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.maryamo.blogfa.com

سلام سلام . راستش من که ندیدم تو ایران شاید باشه ولی یه همچین لیستی هست که بعضی از واژه هایی رو که جوان ها استفاده می کنندمعنی شونو نوشته .(منظورم جوانای لات )

ساینا پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:40 ق.ظ

سلام
فکر میکنم منو بشناسید چون تا حدودی پیگیر نوشته هام بودید
دیدم دیگه برای این پست نمیشه کامنت نگذاشت
یادمه یکی از اساتید میگفت، حالا راستش درست یادم نیست طرف چی خونده بود فکر کنم دکترای پلاسما داشت
گفت بیشتر این معادل سازیها فقط برای نابودی زبان فارسی داره بکاری میره و پشتش یه سیاستیه که من و شما خبر نداریم، گفت از یکی از دوستانش که دکترای ادبیات و توی همین (چی بهش میگن؟!) فرهنگسرا؟! کار میکنه، گفته حتی ما خودمونم هنوز نمیدونیم این کارمون درسته یا نه، ولی گفت راستش با این کار فقط داریم زبان فارسی رو از بین میبریم، اینکه دارن یکم زبان رو راحت تر میکنن تو نوشتن، مثلا اینکه جدیدا چند سالی میشه که بخشنامه شده که بچه ها کلمات رو هرطور بنویسن(جدا یا پیوسته) معلو حق نداره غلط املایی بگیره، چیزی که زبان ما باعث میشد دائم ۲۰هامون به ۱۹ تبدیل بشه متاسفانه، خودتون که بهتر از من میدونید، حتما این ترجمه های فارسی کتبی مثل هالیدی و ... رو دیدید، غیر از اینکه آدم هیچی از ترجمشون متوجه نمیشه و ترجیه میده همون زبان اصلی بخونه، علاوه بر اون کل اون علم رو زیر سوال میبرن، رفتند حتی کلمات علمی رو هم معادل سازی کردند و یه جو عقل هم ندارند(ببخشید) که بدونند وقتی علم در فلان کشور توسعه پیدا کرده و فلان چیز تو یه کشور دیگه کشف شده خوب باید اسمش هم از زبان اونا باشه، و اینا چیزایی نیست که ما بخوایم تغییر بدیم، مگه کشق ما بوده که تغییر بدیم؟ مثلا وقتی میگیم ۱۰ نیوتن (چرا؟ چون نیوتن بدبخت این واحد رو نامگذاری کرده، اگه یه ایرانی این کارو کرده بود باید میگفتیم مثلا ۱۰ غلامرضا :دی) خوب اونوقت همه جهان هم از ما تبعیت میکردن، غیر از اینه؟! از اصطلاحات علمی که بگذریم، همین معادل سازیهایی که توی کلمات دیگه بکار بردن، به اس ام اس میگن پیامک (احمقانه ترین معادل سازی از نظر من) به هلکوپتر اول میگفت چرخ بال، نمیدونم چی شد و یا به میل کدوم ... نبود که گذاشتند بالگرد، این واژه هایی که از زبانهای دیگه وارد هر زبانی میشن (اسمشون یادم نمیاد) در هر زبانی هست، حالا در یکی کمتر و در یکی بیشتر، با معادل سازی اونا هیچ کاری نمیشه جز نابودی و زیر سوال بردن اصالت زبان فارسی
موفق باشید

سلام خانم ساینا،

مطلبی هست که نرگس و من میخواستیم نظر شما رو راجع بهش بدونیم. به وبلاگتون رفتم ولی آدرس ایمیلی پیدا نکردم. از همین جهت اگر تمایل داشتید به من و یا به نرگس ایمیل بزنید.

موفق باشید.

-امیر

سلام خانم ساینا،

قبل از هر چیز اینو بگم که اینها فقط نظر شخصی منه که میتونه از نظر دیگران و صاحب نظرها درست و یا غلط باشه.

من با شما موافقم که نباید هر چیزی را ترجمه کرد و بقول شما 10 نیوتن بهتر است همان 10 نیوتن بماند. اما از طرفی فکر نمیکنم صحیح باشد که زبان بحال خودش گذاشته شود و هر بلایی که میخواهد سرش بیاید. تا جایی که من میدانم سالها پیش میگفتند "یونیورسیته" ولی الان از لغت "دانشگاه" استفاده میشه و خیلی مثالهای دیگه که شاید روزهای اول خنده دار بنظر میرسیدند اما کم کم جا افتادند. حالا اینکه خط بین "نیوتن" و "یونیورسیته" رو کجا بکشیم ( یعنی کدونها رو ترجمه کنیم و کدومها رو ترجمه نکنیم) ، بسته به نظر افراد متفاوته. از نظر من "پیامک"، "دنبالک"، "نمابر" و نمونه های دیگر ترجمه های خوبی هستند و از نظر شما نیستند. در کل بنظر من خیلی خوبه که یه عده صاحب نظر بشینن و این خط رو بکشن. حالا من نمیدونم که اینکار در حال حاضر داره انجام میشه یا نه.

چیزی که متاسفانه دیده میشه (حداقل من اینجا خیلی دیدم ) که حتی ادمهای تحصیل کرده هم اشتباههایی میکنند که آدم انتظار نداره. واژه هایی مثل "گاها"، "ناچارا"، "خیلی عالی"، و "خورشت" اشتباهند. جالب اینجاست افرادی که این اشتباهات رو میکنند مهمولا خیلی بدشون میاد که بهشون بگی. "خط" که دیگه حرفشو نزن. من فکر میکنم خط فارغ التحصیلهای دانشگاههای ما امروز، مثل خط دبستانیهای 50 سال پیش باشه.

موفق باشید

-امیر

مهسا پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 ق.ظ

سلام امیرجان
چرا در داخل هم زیاد داریم ازین کتابچه ها. کاری که ایرانیان بلژیک انجام داده هم بسیار جالب بود.
اما سخت تر از اون فراهم آوردن کلمات معادل پارسی برای کلمه های جدیدی است که با تکنولوژی پیش می رن. جدا از مباحث تخصصی (که اصلا اوضاع خوبی نداره و ترجیح میدی انگلیسی بخونی) در موارد محاوره ای هم جای کار وجود داره.
البته من خودم اساسا همیشه با این موضوع مشکل دارم. آیا برای کلمات جدید باید معادل پارسی پیدا کرد یا ساخت؟ چه کتیم وقتی مفهوم رو خوب منتقل نمی کنه؟ اگر نسازیم زبان پارسی در خطر قرار می گیره؟

نونا پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:40 ب.ظ

سلام
من عضوم اما تا حالا باخبر نشدم از آپدیتتون

سلام خانم نونا،

شاید رفته باشه تو بالک. اگر کنه قسمت بالک ایمیلتونو چک کنید و به من خبر بدید.

ممنونم

-امیر

سونیا پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:43 ب.ظ http://sploveforever.persianblog.ir

امیر جون و نرگس گلم سلام
خوبین؟؟؟؟خوشین؟؟؟؟
میگم این خط نسطعلیق واسه من باز نمیشه چیکار کنم؟؟؟؟ :(

سلام سونیا خانم،
منظورتون از اینکه باز نمیشه چیه؟ آیا تونستید دانلودش کنید؟ آیا نصبش کردید؟ اگه من بگید کجای کار به مشکل برخورده من بهتر میتونم کمکتون کنم.

-امیر

ساینا جمعه 28 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:40 ق.ظ

دوباره سلام
یادم نیست دفعه پیش که کامنت گذاشتم تاییدی بود یا نه .. بهرحال اگه خواستید این کامنت رو تایید نکنید برای من فرقی نمیکنه البته، نمیدونم با وبلاگ دومم همونی که توی ساینا و سام لینکش بود و یه مدت نوشتم و بستمش هم همراهی میکردید یا نه، اگه میخوندیدش که میدونید چه بچه بازی و ژیگول بازی و دزد پلیس بازی واسه دادن یه آدرس ساده (ایمیل) برام بوجود آورد اون آقا که مجبور شدم از خیلی از دوستانی که وبلاگ نداشتن و نمیتوئنستم صحت ای دیشون رو باهاشون چک کنم دست بکشم
فقط برای اینکه از مزاحمتهاش خلاص بشم و اجازه ندم دوباره آرامشم رو بهم بریزه
وقتی ای دیم رو به یه تعداد از دوستان وبلاگی که برام کامنت خصوصی گذاشته بودن و ای دی داده بودن دادم و همه هم منو ادد کردن، یه تعداد باز برای من مشکلات جدید بوجود اوردن، مشکلاتی که اگه بگم باورتون نمیشه و منم ارتباطم رو با همشون جز ۲ یا ۳ نفر که از قبل با هم دوست بودیم و احساس نزدیکی بیشتری میکردم قطع کردم، مشکلاتی از جمله فضولیها و کنجکاویهای دیوانه کننده راجع به همه چیز که گاهی در عقل اون طرف شک میکردم، در کل من ارتباط اینترنتیم حتی با ادمهای مورد اعتمادم هم بعد اون ماجراها به دو ساعت هم نمیرسه
حالا چرا همه اینا رو گفتم؟ اینا رو گفتم که قبل از اینکه ایمیلم رو بدم بپرسم راجع به چه مطلبی میخواستید نظر من رو بدونید؟ (لابد الان از خیر ای دی و... گذشتید :دی) ولی شرمنده شما نمیدونید من برای اون آرامش ۱۰ روزه یی که اون آقا از بین برد چقدر تلاش کرده بودم و الان هم چقدر دارم دست و پا میزنم که دوباره یکم آروم شم و فکرم رو تحت کنترل در بیارم، نمی خوام ذهنم با موضوعات جدید و افکار دیگران (حتی دوستان و آدمهایی که مغرض نیستن) مورد هجوم قرار بگیره
متوجه منظورم که هستید؟
اتفاقا چند وقت پیش فکر کنم همون زمانی که اون آقا شمال بود (روزای قبل عید غدیر) نشسته بودم و کل آرشیوتون و اون وبلاگ رو خونده بودم هر چند خیلی طول کشید و واقعا خسته شدم، البته فقط اون پستهایی که راجع به زندگیتون و اشناییتون بود رو میخوندم نه اونایی که مثلا راهکاری داده بودید و ... کلی راجع به حرفای جفتتون انتقاد داشتم که گفتم بهتره تو یه ایمیل بنویسم و بفرستم ولی از اونجایی که حوصله نداشتم اصلا به دست فراموشی سپرده شد و از طرفی گفتم حالا که چی؟! بهتره عقایدم رو برای خودم نگه دارم
ووو such a chatterbox baby i am
موفق باشید

سلام خانم ساینا،
من مدتیه زیاد وبلاگ نمیخونم، ولی هر از چندی که میخونم وبلاگ شما حتما یکیشه ( یا یکیش بود) یادمه که گاهی یه قسمتهاییش رو پرینت میکردم تا وقتی رفتم خونه برای نرگس بخونم. من فکر میکنم (البته فکر کنم عده زیادی هم با من هم عقیده باشند) که قلم زیبایی دارید و نوشته هاتون جذابه.من همه وبلاگ شما رو نخوندم ولی فکر میکنم باندازه کافی در جریان امور باشم. قسمتی از وبلاگ دومتون هم خوندم.

چیزی که میخواستم نظرتون رو دربارش بدونم در واقع فقط یک پیشنهاده. من میخواستم بهتون پیشنهاد کنم که جریان این دوستی 9 ماهه رو بنویسید تا دیگران بتونن از تجربه شما استفاده کنند. البته این یک مورد کاملا شخصیه و شما هر طور که خودتون صلاح میدونید عمل کنید. من صرفا از این جهت که اینکار رو خودم قبلا کردم ( نوشتن داستانمون) و فکر میکنم اثرش مثبت بوده به خودم اجازه این جسارت رو دادم. البته من بدلیل شرایط موجود میخواستم این پیشنهاد رو بصورت خصوصی و با ایمیل به عرضتون برسونم.

در مورد انتقاد هم باید بگم من خیلی خوشحال میشم که انتقادات شما رو بشنوم. پیامهای این وبلاگ معمولا دو دسته هستند: یه دسته که پیامهای تشکر آمیز و یا همفکری و اینجور چیزها و یک دسته دیگه دوستانی که لطفشون اینقدر زیاده که گاهی محبتشون نه تنها شامل من که شامل نرگس و پدر مادرهای نرگس و من هم میشه ( فکر کنم خودتون با اینگونه پیامها آشنایی داشته باشید) و متاسفانه من کمتر با پیامی که اسمش رو بشه انتقاد گذاشت روبرو شدم.

موفق باشید

-امیر

ساینا شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:20 ق.ظ

سلام آقای کاشانی
فکر میکنم حق با شما باشه و ارتباط از طریق ایمیل راحتتر باشه، خودم به شخصه از چت کامنتی خوشم نمیاد،از طرفی هم کامنتها طولانی میشه، بهرحال، با اجازتون شماره گذاری میکنم چون وقتی چیزی رو به ترتیب و با شماره مینویسم ، افکارم هم طبقه بندی و منظم میشن
۱- وقتی اولین کامنتم رو دوباره خوندم کلی شرمنده شدم به خاطر غلطهای املایی که فکر کنم دلیلش سرمای هوا بوده و اینکه انگشتام منجمد شده بودن، بدبختیه دیگه که سیستم گرمایشی اتاقتون برقی باشه و یه قسمت دستگاه خراب شده باشه و دقیقا به تعطیلی هم بخوره، واقعا این چند روز در اکثر نقاط ایران به سختی میشه گفت واقعا گرم بودیم
۲- راجع به پاسخی که برای کامنت اولم گذاشته بودید باید بگم که به قول خودتون بهتره بگذاریم بر عهده ی افراد صاحب نظر در این زمینه، من هم نظر شخصیم رو گفتم و هم نقل قول کردم از یکی از همین افراد که در فرهنگستان زبان خودشون دست اندرکارن، خود اون مثل اینکه گفته پشت خیلی از این کارا سیاستهایی خوابیده برای از بین بردن زبان فارسی، نظر شخصیم رو هم که خوندید من بر خلاف شما ترجیح میدم ؛اس ام اس؛ رو بکار ببرم تا اینکه بگم ؛پیامک؛ و خیلی لغات دیگه مثل رایانه و .... یادمه یکی از دبیرهای ادبیاتمون تو مدرسه (دکترای ادبیات بودن) میگفتن ما تو یه جلسه یی که با همین مولفهای کتب ادبیات و دیگر صاحب نظران داشتیم و یه سری اشکالات مثلا دستوری رو رفع میکردیم، خود استادشون گفته ولا ما خودمون هم هنوز نفهمیدیم فلان دستور زبان فارسی رو چه جوری به بچه ها بگیم و یا اینکه واسش تبصره بذاریم یا نه، حالا یادم نمیاد کدوم مورد بود، فکر کنم یه چیزی مثل همین مسند و مسند الیه و ... :دی یعنی هنوز خودشون هم سردرگم هستن، بهرحال هر معادل سازی قرار انجام بشه بهتره از طریق خود فرهنگستان زبان فارسی ایران باشه، از طرفی من یه تعداد از لغات معادل سازی شده یی که شما تو این پست گذاشتید رو خوندم، از نظر خود من به شخصه اصلا جالب نبودن، و من با بکار بردنشون مخالفن، هرچند شاید به قول شما بعدها عادی بشه، ولی در حال حاضر این نظر شخصیه منه، راجع به یه تعداد کلمه که خودتون مثال زده بودید مثل ؛ناچارا؛ و ... باید بگم که میدونم شما و همسرتون از من بزرگترید ولی اینکه چند سال بزرگترید رو نمیدونم، من ۲۱ سالمه، اینو چرا میگم؟ میخوام بدونم اون کتابهای دستور زبان فارسی که ما خوندیم شما هم خوندید یا نه (چون سال ما یه ورژن جدید دادن زیر چاپ که با سالیان قبل متفاوت بود) واقعا کتابهای فوق العاده مفیدی بودن بر خلاف ورژن های گذشتشون، مثلا یه قسمت در پایان درسها بود که راجع به کلمات درست و غلط میگفت، همه کتابهام رو دارم اگه فرصت کردم میرم میارم یه قسمتهاییش که جالبه رو واستون مینویسم، مثلا همین ناچارا رو یادمه مثال زده بود که درستش (به ناچار ) هست و موارد مشابه، یه قسمت خیلی خیلی جالبش که واقعا توجه منو به خودش جلب کرد اونجایی بود که یه سری کلمه نوشته بود و گفته بود این تلفظ مخصوص افراد عامه و یا به قولی سطع پایین جامعه هست و این تلفظ برای افراد تحصیل کرده هست مثلا اگه دقت کرده باشید بعضی شعرا و یا اینایی که مجری تی وی هستند و ... عطر رو etr تلفظ میکنن که نوشته بود اشتباهه و همون atr درسته و مثالهای دیگه... که یه سری افراد برای گنده گویی از اونا استفاده میکنن ، در حالیکه نمیدونن این نشان دهنده بی سوادی و یا بهتر زیادی عام بودنشون :دی به یه مورد دیگه هم اشاره کرده بودید (خط) این تقصیر من و شمای نوعی نیست اگه خطمون خراب بوده، چرا؟ چون از اول دبستان خطمون رو خراب کردن گفتن رو زمینه بنویس وگرنه یه نمره کم، یا اینکه بهمون میگفتن زاویه دار بنویسید د و ب و ث و ... رو، این باعث شده همه نسل ماها بدخط بشیم مگر افرادی که تو خونشونه، در حالیکه از ۵ یا ۶ سال گذشته کل روش تدریس و کل کتب کلاس اول دبستان تغییر کرد به دو کتاب (بخوانیم و بنویسیم) بچه ها از روز اول با خط خوشنویسی باید بنویسن و وقتی من دفترای کلاس اولیهای الان رو با خودمون مقایسه میکنم میبینم تفاوت از زمین تا اسمون و بچه ها چقدر خوش خط شدن، شاید شما چون چند سالی نبودید بی اطلاع باشید، روش تدریس کامل تغیر کرده مثلا الان بچه ها یه ساعتی دارن که انگشت میزنن تو گواش و نقاشی میکنن و اجباریه برای همه مدارس، خود من چون ژنتیکی خوش خط نبودم، الان هم به شدت بد خطم، تقصیر منه؟! در مقابل خط انگلیشم اینقدر خوبه که همیشه بین اون همه دختر و پسر اکسلنت هندرایتینگ میگرفتم :دی
۳- تقصیر خودتون که من مجبور میشم جوابهای طولانی بدم، برای اینکه با مشکل زیادی کاراکتر مواجه نشم بقیه رو تو یه کامنت دیگه مینویسم

ساینا شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:59 ق.ظ

۴- خوشحالم وقتی میشنوم اینقدر وبلاگم (ساینا و سام) مورد توجه قرار گرفته اونم در مدت خیلی خیلی کم، کمتر از ۴ ماه، میدونم همش لطف و محبت شما و باقی دوستان وگرنه من خودم اونقدرها هم خوش ذوق نیستم تو نوشتن، خیلی ممنونم
۵- اگه دیده بودید تو پست اول وبلاگ دومم نوشته بودم لطفا کسی این یکی رو لینک نکنه و اجازه بدن همون آدرس ساینا و سام تو لینک دونیشون بمونه، یکی از دلایلم این بود که میخواستم از ورود آدمهای جدید تا حدودی جلوگیری کنم که البته موفق هم بودم، وبلاگی که روزی ۷۰۰ تا بازدید داشت رسید به ۱۵۰و۲۰۰ تا، چرا؟ چون میخواستم فقط دوستانی که از روز اول منو میشناختن بیان، چون اونا از روحیه شاد و اکتیو من با خبر بودن و نمیخواستم یه وقتی دیگران دچار اشتباه بشن که منم یکی از همین بلاگرهایی هستم که با بابا مامانشون یا دوست دختر/پسرشون قهر کردن و اومدن بلاگر شدن، ولی خوب بازم یه تعداد از وبلاگ دوم با من آشنا شدن که ازم خواستن کل وبلاگ ساینا و سام (خاطرات خوش) رو بهشون بدم که من همه آرشیو رو اپلود کردم و لینکش رو همون زمان گذاشتم تو وبلاگ، اینطوری بهتر با من آشنا میشدن، اگه به خاطر بیارید در شروع ماجرا من اینقدر عصبی بودم و با توجه به شخصیت برون گرام، ۲۳ پست رو در ۴۸ ساعت تو وبلاگ ساینا و سام قرار دادم و مو به مو با تاریخ و ساعت و ... همه چی رو نوشتم و بعدش هم که یه بار سام یه پست نوشت (یادمه واسش کامنت گذاشته بودید که بهتون ایمیل بزنه) و بعدش هم که باقی ماجراها در وبلاگ دوم که الان بسته شده نوشتم، پس آقای کاشانی من دیگه چه ماجرایی رو باید تعریف کنم؟ من که مو به مو برای اونایی که دوست داشتم و مخاطب های اصلی من بودن و از بودن باهاشون لذت میبردم نوشتم، از طرفی هم به هیچ عنوان دیگه حاضر نیستم حتی یه کلمه راجع به اون و موارد دیگه بنویسم (حداقل الان) من حرفهام رو زدم و الان هم دارم تلاش میکنم خاطرات رو از ذهنم بیرون کنم، با نوشتن دوباره هیچ سودی نمیبرم جز اینکه اون تو ذهنم زنده میشه، و من هرگز نه به خودم و نه به هیچ کس دیگه اجازه نخواهم داد آرامشی که دارم واسه به دست اوردنش تلاش میکنم رو از بین ببره، بعد ها که اون ادم شد یه هاله یی در خاطرات گذشته و کاملا بی تاثیر در ذهن من، اونوقت میتونم دوباره بنویسم، هرچند هیچ دلیلی نمیبینم برای این کار چون همه چی رو نوشتم.
البته بعد از اینکه وبلاگ رو بستم و آخرین پست رو گذاشتم یه سری اتفاقات جالبی هم افتاد که فکر کنم بد نباشه به شما بگم، بگم حالا؟ از روزی که من وارد وبلاگستان شدم تا الان به شدت راجع به من کنجکاوی شد، چرا؟ چون ما ادمها همیشه به دنبال ادمهای سرزنده و شاد و اکتیو هستیم که ما رو از پیله ی تنهاییمون در بیاره و دوستان منو یه همچین شخصیتی متصور شده بودن، به همین دلیل من به شدت از بچه ها دوری میکردم و ارتباطم رو در حد کامنت گذاشتن و جواب دادن محدود کرده بودم، الان که ارتباطم با اینا بیشتر شده میفهمم اون زمان چه کار درستی کردم، واقعا وقتی ادمها از پشت وبلاگهاشون درمیان چقدر میتونن منزجرکننده باشن (ظالمانه دارم حرف میزنم؟) یادمه گاهی دوستانم ازم میپرسیدن تو چرا هیچوقت با ایرانی جماعت چت نمیکنی، گفتم چون ۹۰ درصد این چت رومهای ایرانی و در کل ایرانیا تو چت واقعا ادمهای درستی نیستن ، به همین خاطر همه دوستان چتی من خارجی هستند و واقعا بعضیاشون رو به صمیمی ترین دوستانم تو زندگی واقعی ترجیح میدم، از بس اینا ادمهای راحتی هستند و علاوه بر اون باعث میشدن که زبان من به شدت حرفه یی و تلفظم عالی بشه طوریکه یه بار متهم شدن به اینکه الکی میگم ایرانیم و .. :دی که البته ماهاشت ازشون دورم و زبان هم که فرار، حالا تو این چند روز که وبلاگ رو بستم و با هزار جور دزد و پلیس بازی ای دیم رو به درخواست دوستان بهشون دادم، میبینم این ربطی به چت رومهای پرشین نداره، انگاری همه مردم این دنیای مجازی اینطورین، من الان هم فقط با ۲، ۳ نفرشون در ارتباطم، تصور کنید اینقدر بعضی ها کثیفند که به دوستم گفتن مثل لاشخور افتادن به جون من و دنبال باقیمانده یه رابطه از بین رفته هستند، جدا خاک تو سرشون (شرمنده واقعا عصبیم کردن) واقعا تهوع اور بودن، اون یکی دیگه برای اولین بار خارج از وبلاگ با من رابطه داشته، به خدا بعد از سلام بدون یه کلمه احوال پرسی کلی اصرار که عکست رو بده (عوضی ها) اون یکی ازم شماره میخواد و .... در حالیکه از روز اول که پا به وبلاگستان گذاشتم گفتم چون رابطه ی ما تعریف شده نیست من هیچ اطلاعات شخصی از خودمون نمیدم، و پست تر از همه افرادی که از من اسم و فامیل و حتی عکس سام رو میخواستن، میبینید جناب کاشفی چقدر مردم عوضی و کلاش شدن؟! دائم به دنبال سواستفاده از همن، خوشحالم که این دنیای مجازی و این آدمهای مجازی رو ترک کردم که ای کاش زودتر میکردم، تنها کاری که در مقابل این سری به ظاهر دوستان کردم این بود که appear premanently offline رو واسه همشون گذاشتم و به هیچ عنوان دیگه جوابشون رو نمیدم، من آدم تازه وارد و یا مبتدی راجع به نت و دنیای مجازی نیستم، ولی باور کنید ۹۹ درصدشون نمیخوان از این تجربه ها استفاده کنن و دنبال فضولی و کنجکاویهای احمقانه هستن، به قول یکی از دوستان عزیز وبلاگی اینا تا وقتی کنجکاویشون ارضا نشده باهات میمونن ولی بعدش که ارضا شدن تو رو به خیر و ما رو سلامت میگن و تموم، یکی از دلایلی که اون همه نفر رو به سرعت دور من جمع کرد به قول دوستان صداقتم بود که از ۱۰۰ کیلومتری هم داد میزد این کلمات و این نوشته ها حقیقت محض، ولی کو گوش شنوا؟ اتفاقا اینا باید از تجربه من استفاده کنن، نه یه مشت دختر پسری که روزی ۱۰۰ تا لاو عوئض میکنن، چرا اینو میگم؟ چون همه دوستانم شاهدن من در اوج لاو با سام هم که بودم حرفی که به بچه ها میزدم اونی بود که الان هم میزنم و تغییری درش ایجاد نشده که چون اون خیانت کرده این حرفها رو بزنم، من در اوج لاو و در بهترین روزهام از اشکالات این چنین رابطه ها نوشته بودم، اینکه من همه چیز رو میدونستم و بازم قدم تو بازی گذاشتم وادامش دادم فقط یه دلیل داشت اونم خریت ، به قول روانشناسم که میگفت بدبختی من با تو اینه که خودت همه چی رو میدونی ولی ... (مودبانه ی خودت رو به خریت میزنی)
۶- راجع به انتقاد، خوب راستش من بی حوصله تر از اوینم که برم و دوباره با سند یه تعداد از کلمات ارشیوتون رو بیارم، شما هم حال خوندنشون رو نخواهید داشت، شاید بعدها، فقط یه قسمت که یادمه به شدت حرص منو درآورده بود اونجایی بود که بارها از ؛دوستی عادی؛ نام برده بودید و من میخواستم کلی راجع به این موضوع بگم که عزیز من خودتون رو گول نزنید من با مدرک بهتون ثابت میکنم که حرفتون اشتباهه
بهرحال من اینور دنیا شما اونور دنیا، دنیای مجازی کثیف، همه این جرفها چیزی نیست جز اتلاف وقت، نه برای من نون و اب میشه نه برای شما و خواننده هاتون
۷- ببخشید از لحن تندم، یه جورایی عصبیم، من تو چند مورد عصبی میشم، وقتی گرسنه باشم و وقتی افکار زیادی به مغزم هجوم بیارن، فکر نکنم چیزی رو تو پرحرفیام جا گذاشته باشم :دی

سالم و موفق باشید
خدانگهدار

ساینا شنبه 29 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ق.ظ

تصحیح میشود: جناب کاشانی
نمیدونم چرا اشتباه نوشتم :-P:))

سلام خانم ساینا،

ممنون که اینقدر وقت گذاشتید و با نقطه نظراتتون رو بیان کردید. من رو امیر هم صدا کنن برام کافیه. حالت شما رو درک میکنم فکر میکنم بهتر باشه که این تبادل نظر بمونه برای چند وقت دیگه.

براتون آرزوی شادی و سلامت و آرامش میکنم.

-امیر

یه دختر یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:59 ق.ظ http://http://eshghemohammad.blogfa.com/

من می خوام برای جوونایی که اطلاعاتشون کمه تو وبلاگم راجع به ازدواج و رابطه جنسی بنویسم نظرت چیه؟[خونسرد]

بیتا مامان کیان و کیارش یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:23 ق.ظ http://www.kian-kiarash.blogfa.com

بابت اون فونت نستعلیق خیلی ممنون، همش از اون استفاده میکنم

فرا یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:52 ق.ظ

خیلی جالبه

مریم دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ق.ظ http://www.maryamo.blogfa.com

سلام . من داستان عشق شما رو تو چند تا سی دی زدم دادم به دوستام یکی از دوستام گفت که از شما بپرسم یعنی شما تو اون مدت اصلا با هم دعوا نکردید(تعجب) ؟؟؟؟...
اون عکسا عکسای خودتون بود؟
مرسی بای

سلام خانم مریم،

بقول معروف دعوا نمک زندگیه و زندگی هم بدون نمک مزه نداره. البته نرگس و من زیاد دعوا نمیکنیم، هر از چندی اختلاف نظر پیش میاد که اونهم معمولا نمیزاریم خیلی طول بکشه.

عکسها هم عکسهای خودمون نیست.

موفق باشید

-امیر

nooshin سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:40 ق.ظ

باسلام وتشکر ازاینکه وقت میگذاریدایمیلتون رادریافت کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد