سلام به همه دوستان خوب،
بنظر شما باید دنبال عشق بریم یا عشق باید دنبالمون بیاد؟ میخواستم قبل از اینکه در مورد نظرمو بگم، نظر شما دوست خوب رو بدونم.
متاسفانه الان مدتیه که زندگی مشترک نرگس و من بی نمک شده و در راستای مبارزه با این معضل قراره این آخر هفته شور بزاریم. از همه دوستانی که لینک فرستادن و راهنمایی کردن متشکریم.
وبلاگ پرسش و پاسخ هم بروز شده و اگه دوست دارین با مسائل هوش سر و کله بزنید، یه سر بزنید.
در ضمن قسمت خبرنامه این وبلاگ رو فعال کردم. اگر مایل هستید که از بروز شدن این وبلاگ با خبر شوید کافیست اسمتان و ادرس پست الکترونیکی خودتان را در خبرنامه (سمت چپ صفحه) وارد کنید. عضویتتان در خبرنامه را هر زمان که بخواهید میتوانید لغو کنید.
موفق باشید
-امیر
سلام. داستان عشق زیباتونو مدتها قبل خوندم. قبل از اینکه قسمت دومشو بنویسین. امشب تموم شد.
عشق هست و باید نشانه هاشو پیدا کنین.
درس . کار . برنامه های جنبی و خیلی چیزای دیگه میتونه لایه هایی باشه که عشق پشت اونا پنهان بشه و متاسفانه گاهی هم گم بشه و ادرسشو کسی ندونه و وقتی پیداش بشه که دیر شده باشه.
عشق رو لابلای نگاه خودتون بین کلماتی که قبلا میگفتین و الان ترکش کردین بین گرمی دستاتون و لمس احساس با هم بودن دوباره تجربه کنین... تجربه شیرینی خواهید داشت....
اگه اهل پیدا کردنش باشین...
شاد و کامیاب
سلام به امیر خان ونرگس خانم عزیز
در مورد سئوا لتون که ازم پرسیده بودین شعرام غمگینه:خواهش میکنم .شما بپرسید منم با کمال میل جواب می دم.خوب شعر معمولآاحساس درونیه .هر وقت غمگینم شعر ازم فوران میکنه (خنده) یا حتی موضوعات نقاشیم میاد سوراغم.در همین راستا شعرام غمگین میشه.البته یه سری شعر برا کودک دارم که اونا غمگین نیستن .اونا رو وقتی میگم که با کودک درونم آشتیم.
در موذد آدرس اون سایت هم خوشحالم بدردتون خورد.شور درست کنین .نمک زندگیتون بشه .
در مورد سئوالتون که دنبال عشق بریم یا........... : والا تا اونجا که تجربه بهم نشون داده این مال تنبلاس که میگن : تنبل نرو تو سایه -سایه خودش می آیه .(مزاح بود )
در این مورد نمیشه نظر قاطعی داد .چون با احساس بشر سر و کار داره نه با دو دو تا چهار تا.
سلام دوستان من به روز هستم با یک داستان جالب و حقیقی در دو پست اگر آمار نظرات بالا یاشه زودتر میتونید ادامه داستان رو بخونید.حدس بزنید که آخرش چی میشه.لطف کنید هر احساسی که نسبت به شخصیت های داستان دارید بنویسید.منتظرم بای.
میام سر فرصت براتون نظر میدم.
سلام...به نظرم عشق یه دفعه خودش توی وجود ادمها پیدا میشه...ارزو میکنم که همیشه عاشق همدیگه باشید مثل همیشه...
عشق رو باید جستجو کرد و پیدا کرد . برای نگه داشتن هر شی با ارزشی هم باید فکر و تلاش کرد
سلام دوستان من
وای باورم نمیشه که شما هم به من سرزدید ! خیلی خیلی خوشحالم کردید ..
اما در مورد عشق... به نظر ما(من و همسرم) آدمها باید توی وجودشون دنبال عشق باشند و اگر اینطور بشه اونوقت خود عشق یک قدم جلوتر میاد سراغشون!!
در ضمن اجازه لینک دارم؟؟ ممنونم
سلام
خیلی دوست داشتم منم می تونستم در این موردا صاحب نظر باشم
اما حیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییف که عمری راه رو به بیراهه رفتم وبقول اقا پویا ادرسشو گم کردم
نمی دونم چقدرم طول میکشه تا پیداش کنم البته اگه بتونم
اما...............................................................
وقتی عشق اومد سراغت باید تا آخر دنیا بری دنبالش
توضیح: البته اگه عشق واقعی باشه!
سلام نرگس جون خوبی؟ هنوز بچه نداری؟ دیگه باید کم کم به فکر یک بچه کوچولوی توپولی باشی
خودش میاد دنبال ادم.
حداقل در مورد ما که عین یه شعله یکهو سرکشید.
سلام
به نظر من هم عشق خودش میاد دنبالموووون و دیگه ولمون هم نمیکنه
از آشنایی با شما خیلی خوشحالم
مطالبتون و لینکاتون خیل جالبند
خوشحال میشم که به وبلاگم سر بزنید و اگه مایل بودین تبادل لینک داشته باشیم
موفق باشید
منتظرمممممممم
من که تا حالا هیچ لذتی از عشق وعاشقی نبردم چون ۲ بار که مثلا فکر می کردم عشق آمده سراغم آخرش جز تنهایی غصه چیزی برام نماند.
الان دیگه نه دوست دارم دنبال عشق برم نه عشق بیاد دنبالم.شاید شما که تجربه ی ناموفق نداشتید درکم نکنید.
الان نظرم با آنچه که قبلا نوشتم فرق میکنه!
کاش بیشتر مینوشتین
سلام به نرگس و امیر
به نظر من آدم یه بار عاشق میشه و اون یه بار هم عشقه که سراغ آدم میاد نه اینکه آدم سراغ عشق بره.
در این مورد نظری ندارم .
سلام..
نبینم عاشق نباشید..):
شور انداختن هم خودش یک راه حلی میدونید چون فکر کنم یک خرده درس و کار بین شماها فاصله افتاده برای همین احساس میکنید زندگیتون بینمکه...شور انداختن باعث میشه کنار هم باشید کنار هم بودن عشق و علاقه رو به یاد ادم میندازه...کمرنگ نمیکنه..):
اول سلام..
دومم یک حف تازه امروز یکی از شورهای مامانم رو باز کردیم و خوردیم به یاد شما همون جا افتادم (:
سوم از اینکه وبلاگ منو قابل دونستید و نظر دادید ممنون...
(:
چهارم نگرانی؟؟!!
جریان دل تنگی.. فقط همین..
از این نگران شدید معذرت قول میدم دیگه اینطوری پست نمیکنم.. ببخشید ..
اخی میدونید این وبلاگ من دفترچه خاطرات منه برای همین اون طوری پست زدم..
بهرحال بازهم معذرت..
فعلا
سلام، شاید هم باید زمینه اش باشه و هم باید عشق بیاد ولی به نظر من اون چیزی که مهمه وقتی عاشق شدی اگر مواظبش نباشی خودش میره ، عشق هم مثل باغچه میمونه که اگه باغبان مواظب نباشه علفهای هرز نابودش می کنند !
عشق یعنی سوختن و ساختن
یه سر به من هم بزن
ممنون