نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

چرا دعوا نمیکنیم؟ (قسمت دوم)

سلام به همه دوستان خوب

توی این پست من سعی دارم به یکی دیگه از جنبه های اختلاف بین زن و شوهرها بپردازم. البته اینو در نظر داشته باشید که نرگس و من تمام معلوماتمون تجربیه و نه علمی. ما تجربه مونو در اختیار شما میگذاریم به این امید که مفید واقع بشه. محور بحث در پست گذشته این بود که هر چقدر دو نفر همسرتر و برای هم مناسبتر باشند، اصولا تنش کمتر بوجود میاد و فقط از راه شناخته که میشه فهمید دو نفر چقدر برای هم مناسب هستند.

حالا بعد از همه این حرفهای قشنگ و رویایی، بعد از عشق از روی شناخت و بعد از پیدا کردن عشق واقعی و بعد از ازدواج، وقتی تنش بوجود اومد باید چیکار کرد؟ بعد از ازدواج هزاران چیز عوض میشه و یکی از اونها اینه که اغلب اوقات دو نفر وقت کافی برای دعوا دارن. در حالیکه در موارد زیادی، دو نفر قبل از ازدواج بصورت محدودتری با هم در ارتباط هستند و زمان کمتری رو با هم صرف میکنن و ترجیح میدن از زمان با هم بودن برای شیرجه زدن تو حوض عشق استفاده کنند تا اینکه با هم دعوا کنند. اما ازدواج یعنی بعد از ظهر سیزده بدر و خدا بدادتون برسه اگه مشقاتونو ننوشته باشید. برگردیم سر اصل موضوع: وقتی تنش بوجود اومد باید چیکار کرد؟

اینها نکاتی است که وقتی به هر دلیلی تنش بوجود میاد، نرگس و من با در نظر گرفتن اونها میزان تنش رو کم میکنیم.

1- ما در کنار همدیگریم و نه روبروی یکدیگر: متاسفانه خیلی از ماها عادت کردیم که بجای اینکه ببنیم که کی درست میگه، احساس عقل کلی بهمون دست میده و هر کاری میکنیم که بحث رو بنفع خودمون تموم کنیم و بقول معروف میخوایم کم نیاریم (مخصوصا آقایون). اما اگر فکر کنیم که طرفمون هم در نهایت همون چیزی رو  میخواد که ما میخوایم که چیزی جز یک تصمیم گیری درست نیست، اونوقت مسائل رو خیلی راحت تر میشه حل کرد.

2- داد زدن، توهین کردن، و تهدید کردن نشانه ضعف است و نه قدرت: اینکه دیگه نیاز به توضیح نداره. اون دسته از افرادی که احساس میکنن دارن کم میارن، معمولا از این حربه ها برای در رفتن استفاده میکنند. بقول خانم روژان (مسئله) بدون اینکه حل بشه مثل یه زباله دفن میشه غافل از اینکه این چیزا مثل زباله های هسته ای تششعات بسیار خطرناک و مسموم داره و چون پاکسازی نشده چندی بعد به یه صورت دیگه بروز میکنه. خانم دنیا هم به نکته خوبی اشاره کردند: با داد و قیل و دعوا نه تنها چیزی درست نمیشه بلکه روشون بیشتر به هم باز میشه ودیگه هیچ حجب و حیایی بینشون باقی نمی مونه.

3- ابراز ناراحتی در زمان مناسب: خیلی اوقات میشه که من و یا نرگس یه کاری ازمون سر میزنه که ممکنه بنوعی نادرست باشه. معمولا ما تو اینجور موارد سعی میکنیم که در صورت امکان در فرصتی مناسب با همدیگه در اون مورد صحبت کنیم. اگر واقعا هدفمون اینه که مشکل رو حل کنیم، پس بهتره وقتی اونو مطرح کنیم که طرفمون آمادگی شنیدنشو داره.

4- تغییر کردن نشانه رشد است نه نشانه کم شخصیتی: از نظر من، وقتی که آدم ازدواج میکنه باید ضعفهای شخصیتی که قبل از ازدواج پنهان بودند رو از بین ببره. من خیلی دیدم که تا یکی از طرفین به اون یکی یه ایراد کوچولو میگیره، به طرف برمیخوره که حالا دیگه تو میخوای منو ادب کنی؟ تو میخوای منو عوض کنی و اینجور حرفها. آخه عزیز، اگه یه ایرادی درت هست، آیا بهتر نیست عوض بشی و اون ایراد رو از بین ببری؟ تقریبا تمام کسانی که منو از قبل از ازدواج میشناسند میگن امیر خیلی عوض شده و من بیشتر این تغییر رو مدیون نرگسم. من نه تنها از این تغییر ناراحت نیستم، بلکه به اون افتخار هم میکنم.

5- به تفاوتها احترام بزاریم: زنها و مردها از هزاران نظر با هم متفاوتند. باید به این تفاوتها احترام گذاشت. محکوم کردن اونها هیچ مشکلی رو حل نمیکنه. مثلا نرگس معتقده که هر بار که برای بار اول خونه کسی میریم نباید دست خالی بریم. یه شکلاتی، چند شاخه گلی و خلاصه یه چیزی باید دستمون باشه. اگه به من باشه که همیشه دست خالی میرم. اگه داستانمونو خونده باشید دیدید که من در قرار روز والنتاین با نرگس حتی یه شاخه گل نخریده بودم. حالا فرض کنید ما داریم میریم خونه یکی از دوستامون، کمی هم دیر شده. نرگس هم اصرار میکنه که یه جا توقف کنیم و چند شاخه گل بخریم و از اون طرف من روی بموقع رسیدن تعصب خاصی دارم. مسئله به همین سادگی میتونه یه دعوای جانانه رو باعث بشه. کافیه نرگس اصرار من به سر وقت رسیدن رو نادیده بگیره و بگه: " من وقت و اینجور چیزها حالیم نیست. یا همین الان میریم گل میخریم یا من نمیام"، یا من میتونم به خواست نرگس بها ندم و بگم: "گل و اینجور چیزها چیه دیگه. به تو باشه تا نصفه شبم نمیرسیم، اصلا الانم که دیر شده تقصیر توئه". یا مثلا خرید کردن. خانمها از فعل خرید کردن (منظورم خرید لباس و اینجور چیزاست) لذت میبرند در حالیکه آقایون خرید کردن رو بعنوان یک کار انجام میدن. بنابراین نرگس بیشتر خریدهاشو با دوستاش میره، اما از طرفی میگه اگه با من خرید بره کیفش براش بیشتره. منم برای اینکه نه سیخ بسوزه و نه کباب، گاهگاهی با نرگس خرید میرم و نرگس هم سعی میکنه که کمی سرعت بخرج بده و 4 ساعته خریدشو انجام بده.

الان هم مدتیه که با نرگس و چند نفر از دوستان تمرینات دویدن رو شروع کردیم. از یه مایل شروع کردیم و الان همه ۲.۵ مایل (تقریبا ۴ کیلومتر) رو براحتی میدوند. ببینیم چند نفر از این گروه سال دیگه نیمه ماراتن رو میدوند.

موفق باشید

-امیر

نظرات 5 + ارسال نظر
دنیا دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:38 ق.ظ http://www.tajekhorshid.persianblog.ir

سلام بچه ها با موضوع قشنگی به روز هستم.تشریف بیارید[گل][گل][گل][گل]
لطفا نظرتون رو هم درباره تبادل لینک بگید.ممنون.هنوز این پست رو نخوندم میام دوباره

سوگند دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:01 ق.ظ

سلام
حدود ۲ ماه پیش وبلاگ تون رو دیدم و همه اش رو خوندم. خیلی هم لذت بردم . خوندن وبلاگتون باعث شد دوباره کلی سوال بیاد تو ذهنم مخصوصا وقتی قسمتهائی رو میخوندم که امیر داشته اولین بار میرفته.
من چند ساله پسری رو میشناسم حالا هر دو داریم از ایران میریم و قصد داریم با هم ازدواج کنیم اون رو خیلی خیلی خوب میشناسم و دوستش دارم اما همیشه یک سوال تو ذهنمه که ما بعدا هم همینجور میمونیم منطورم اخلاق و روحیاتمونه ما هر دو تو ایران و با فرهنگ ایران بزرگ شدیم وقتی توی شرایط متفاوت قرار بگیریو ممکنه خیلی تغییر کنیم؟ ازدواج یه شوک توی روند زندگی آدم هاست از اینکه این شوک رو با تغییر کشوری که زندگی میکنیم همراه میکنیم خیلی میترسم. این ترس اینقدر هست که دارم به برهم زدن همه چی فکر میکنم . اون بره دنبال درس و زندگیش و من هم اینجا بمونم و مثل این همه دختر دیگه زندگیم رو بکنم اما اینجوری همه رویاهام رو با هم و یک جا از دست میدم.
شما ها چقدر احساس میکنید که تغییر کردید ؟ ممکنه اون وقتی توی شرایط اونجا قرار میگیره علاقه اش به من کم بشه؟ در حالیکه سالهاست به هم علاقه جدی داریم و این علاقه به خاطر همفکر بودنمونه؟

فیروزه سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:33 ق.ظ

سلام...این عشق و دوست داشتن رو به جفتتون تبریک میگم...ارزو میکنم روز به روز خوشبختتر بشید و هیچ موقع با هم دعوا نکنید.البته با شناختی که از نرگس جان دارم مطمئنم روز به روز رابطتون بهتر میشه...همیشه موفق باشید.

پریسا چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:24 ق.ظ http://www.pari-sa.blogfa.com

سلام ... وبلاگ جالبی دارید من خیلی لذت بردم امیدوارم روز به روز بهتر هم بشه . وقت کردید به منم یه سر بزنید.

روژان چهارشنبه 25 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:32 ق.ظ

سلام
خیلی ممنون از پستهای جالبتون
واقعآ اموزندس می خوام خواهش کنم اگه میشه ادامش بدید
حرفها کاملآ منطقی و عین واقعیت هست
به نظر من یه زوج تا انعطاف پذیر و با حوصله نباشن خوشبختی در کار نیس هر ادمی تو زندگیش لحظه هایی هس که واقعآ عصبانیه و اول کسی که سر راش سبز بشه می خواد تلافی اون اعصاب خوردیشو سرش در بیاره مثلآ سر کار از مدیرش حرف زور شنیده و تحملش سنگین بوده حالا باید اینو سر یکی دیگه خالی کنه تا اروم بشه و از لحاظ روانشناسی این خیلی جالبه که معمولآ ادم این کار رو باکسایی می کنه که بیشتر دوستشون داره و احساس میکنه اونا بیشتر درکش می کنن نتیجه چی میشه اینکه اون نفر به یه چیز بیخود گیر میده و اول دعوا
اما اینجا همسر اون کسی که این ناارومی روحی رو با تیز بینی درک کنه و بزاره طرف مقابل فشار روانیش کم بشه و با ملایمت و ارامش و صبر اون طرف رو ارام کنه و بعد بزاره سر فرصت در یه محیط بدون عصبانیتو تنش با همسرش صحبت کنه و متقاعدش کنه که کارت اشتباهه یا ادم نباید تنشهای کارشو تو خونه بیاره و چیزای دیگه
اشتباهترین خطا اینه که ادم تو دعوا بخواد حقانیت خودشو ثابت کنه یا اون طرفو محکوم کنه یا اینکه وقتی اون عصبانیه اون هم کنترل خودشو از دس بده و بجای اروم کردن طرف از کوره در بره
این تواضع و صبر به مرور از خیلی از دعوا ها جلوگیری میکنه چون بعد از عصبانیت اون هم از خودش شرمنده میشه هم از صبوری شما
یعنی یه درس خوب میگیره برا اون موقعی که شما اینطوری میشید
دکتر باربارا دی انجلیس در کتاب رازهایی درباره عشق می گه اون مواقعی که فکر می کنید به بن بست رسیدی یا نمی تونید حرفتون رو به همسرتون بزنید براش نا مه بنویسید نامه ای که مظمونش اشاره به دلخوریهای شما ،خواسته هاتون،و تمایلاتتون داره
اشاره کنید به خوبیهایی که تو وجود همسرتون هست و نقاط قوتش و در حقیت با تقویت مثبت نظراتتون رو به فرد مقابل منتقل کنید و حتمآ بخوایید که جوابتون رو بده
البته گذشت هم یه نقطه غیر قابل اغماضه اینکه انسان باور داشته باشه که جایز الخطاس یعنی به همسرش فرصت اشتباه کردنو هم بده و از اشتباهش چشم بپوشه و کمکش کنه که دیگه تکرار نشه
فرصت برای تعغییر باعث رشد شخصیته و رشد شخصیتی هم باعث شیرینی زندگی
یه چیز جالبم هست که میگه اگه می خواید مسیر یکیو عوض کنید تا یه جایی همراهیش کنید و این همراهی نیاز به گذشت و حوصله داره
یه نکته مهم دیگه هم اینه که هر ادمی نیاز به خلوت داره یعنی اگه شما بخواید بیشتر از حد لزوم به خلوت و نکات خصوصی همسرتون نزدیک بشید اشتاه کردید بعضی چیزا همیشه خصوصی باقی می مونه حتی اگه دو نفر همسر ترین افراد باشن
مثلآ فرض کنید زندگی یه نقطس با دایره های متحدالمرکز برای هر شخصی هر انسانی که وارد زندگی اون فرد میشه به یکی از این دایره ها وارد میشه اون که دوره روی دایره پوستی و همینطور که به شخص نزدیک میشه با ارتقا وارد دایره های نزدیکتر به مرکز میشه
همسر اون فرد نزدیکترین جایی که می تونه باشه دایره اول اما دیگه از اونجا نمی تونه گذر کنه چون اون نقطه دیگه خود خود فرده و نه هیچ کس دیگه پس همسرترین ادما هم یه محیطی به مسافت دایره اول تا مرکز برا خودشون دارن که کاملآ هم منطقی چون با وجود یکی شدن روحشون در دو جسم متفاوتند
پس همسران باید تلاش کنن که به دایره اول وجود طرف مقابل برسند که کار اسونی هم نیست و نیاز به عشق و محبت و صبر و گذشت و البته چند سال حوصله داره
اما باید به اون فضای خصوصی شخص و خلوتش هم احترام بزارن و از مرز مجاز رد نشن چون حتمآ اگه از این مرز گذر کنن پرتاب میشن حالا روی کدو دایره دیگه بستگی داره اما قطعآ دایره اول نخواهد بود!!
با ارزوی خوشبختی برای همه دوستای خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد