نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

سکیدا

سلام به همه دوستان خوب،

مدتی یه که طرفهای ما سِکِیدا همه رو دیونه کرده. سکیدا (Cicada) یه حشره خیلی عجیبه که ۱۷ سال زیر زمین زندگی میکنه و یهو یادش میفته که دنیایی غیر از دنیای زیر زمین هم وجود داره. البته ظاهرا یکی از اونها به این فکر میفته و به بقیه هم میگه و بنظر همه فکر جالبی میاد و یک دو سه حمله. این میشه که به یکباره حضور بیلیونی این حشره رو مردم بیچاره شاهد میشن. این حشره یه چیزیه مثل سوسک به طول ۴ تا ۵ سانتی متر و از اونجایی که زیاد نمیتونه پرواز کنه هر جا که بتونه میشینه. از شانس من طرفهای شرکتمون پر از این حشره است. از در که میای بیرون تا سوار ماشینت بشی هی میان و میشینن روت و بلند هم نمیشن مگر بزنیشون.

حالا وقتی رو دست یا رو پای آدم میشینن خوبه، بعضی وقتها میشینن رو پشت آدم و نمیتونی ببینیشون. دیروز رفتم سوار ماشینم بشم برم ناهار بخورم، دیدم ای خدا، توی هوا همینظور سکیداست که میپره. خلاصه با هزار بدبختی رفتم تو ماشین و سریع درو بستم تا نتونن بیان تو ماشین، ماشینو روشن کردم، کولرو زدم و با خیال راحت تکیه دادم که یه چیزی گفت قرچ و من احساس کردم که پشتم کمی با یه مایع لزج خیس شده. معلوم شد که یکی از اونها که پشتم نشسته بود رو موقع تکیه دادن له کردم.

رفتم ناهار خوردم، اونهم چه ناهاری، اصلا اشتهام کور شده بود. برگشتم و از اونجایی که هوا خیلی گرم بود گفتم شیشه ها ۲ سانت باز بزارم توی ماشین تبدیل به کوره نشه. چشمتون روز بد نبینه، وقتی خواستم برگردم خونه دیدم تو ماشینم حداقل ۲۰ تا سکیدا هست. تقریبا ۲۰ دقیقه طول کشید تا تونستم همشونو بیرون کنم. حالا در نظر بگیرید که تو این مدت دائم باید اونهایی که روم مینشستن رو میپروندم. البته یه کلک زدم که خیلی مفید بود، یه سی دی تکنو گذاشتم تو ماشین و صداشو تا اخر بلند کردم.

خلاصه نشستم تو ماشین و در حال رانندگی بودم و میخواستم وارد بزرگراه بشم، سرمو که گردوندم دیدم یه سکیدا گنده روی کمربند ایمنی نشسته، یعنی تقریبا در فاصله ۲ سانتی متری گوشم. مجبور شدم بزنم کنار و کلی توضیح دادم که سکیدای عزیز من که مسافرکش نیستم واسه خودت اومدی سوار شدی، لطفا پیاده شو. بعد از اینکه ایشون پیاده شدن پریدم تو ماشین و به سرعت برق پنجره رو بستم. بعدشم تمام ماشین رو گشتم تا خیالم راحت بشه که دیگه از سکیدا خبری نیست.

نزدیکیهای شهر که رسیدم دیگه از سکیدا خبری نبود منم شیشه ماشین رو آوردم پایین و واسه خودم داشتم با آهنگ میخوندم:

عروس چقدر قشنگه امشب مبارکش باد، داماد خوش آب و رنگه امشب مبارکش ..... اااخ تف

و اونوقت بود که از خودم پرسیدم اخه ملت چطور چیز به این بد مزه ای رو میخورن؟

(توضیح: در بعضی از نقاط دنیا سکیدا مردم رو میخورن)

برنامه آینده:

۱- خانم مهدیه سئوال بسیار خوبی پرسیدند. ایشون پرسیدن که اگر ارتباط من و نرگس فقط در حد حرف زدن بود (بدون مهمونی رفتن و غیره) آیا احساسمون فرقی میکرد یا نه؟ که من قصد دارم در یک پست جداگانه به این مطلب بپردازم.

۲- خانم ترانه در مورد اینکه عقد کنند و ۵ سال بعد عروسی بگیرن سئوال پرسیدند که اونهم بحثی جداگانه رو طلب میکنه و اگه خدا بخواد تو یه پست جداگانه به اون خواهم پرداخت.

۳- دارم فکر میکنم یه وبلاگ گروهی درست کنم بنام ؛همسران؛ که در اون متاهلها بتونن تجربیاتشون در اختیار مجردها بزارن. اگه نظری در این مورد دارید یا مایل به همکاری هستید لطفا به من ایمیل بزنید.

موفق باشید

-امیر کاشانی

برای اطلاعات بیشتر در مورد این حشره میتوانید لینک زیر ببینید:

http://en.wikipedia.org/wiki/Cicada

 

  

نظرات 9 + ارسال نظر
۰۰.۰۰ شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:38 ق.ظ

سلام
میگم این اسپنک رو یکی واسه من شفاف سازی کنه که چیه؟
بی رو در وایسی لطفا

ببیخشید من منظورتونو اصلا متوجه نشدم

سونیا یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:41 ق.ظ http://sploveforever.persianblog.com

سلام بچه ها خوبین؟؟؟مرسی امیر جون که دوباره اومدی و مشرف کردی :)
خوردیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای وای وای باز این سوسکا یه خوبی دارن گازتون نمیگیرن یا نیش نمیزنن
ما از وقتی اومدیم تو این خونه کذائی یه چیزائی از تو موکت اومده تو خونمون بهش میگن بد باگز وحشتناکن باورت نمیشه میان شبا بیرون گازمون میگیرن بعد صبح باید پاشی خودتو بخارونی تا حالا چند بارم سم پاشی کردن ولی درست نشده حالا دوشنبه من میتینگ دارم با یارو که بگم این چه وضعشه یا یه خونه دیگه به ما میدین یا واسه این بلائی که سرمون اوردین سوت میکنم
برین قدر سوسکاتونو بدونین امیر جون باز نیش نمیزنن :))

سونیا یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ق.ظ http://sploveforever.persianblog.com

راستی یه دنیا ممنون که لینکم کردین

پرستووو یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ق.ظ http://parastoooo.blogfa.com

بهاینا تو ایران میگن زنجرک .... توایران ملخ طغیان کرده امسال

سونیا یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 ب.ظ http://sploveforever.persianblog.com

حالا امیر چند تا خوردی؟؟؟:)

نرگس دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:35 ق.ظ

سلا م
از این که می خواهی وبلاگی به این خوبی ترتیب بدید ممنون من موافقم
دست شما و نرگس جون درد نکنه
بد هم شما از اون سوسکا خوردید اره
وایییییی
من همینجوریش سوسک رو می بینم در می رم چه برسه به خوردن
وای خدایا
موفق باشی دوستان عزیز
بای

معصومه یکشنبه 17 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:06 ق.ظ

سلام امیرجان ونرگس گلم من براتون یه دردودل کوچیک کردم که میخواستم نظر شماروهم بدونم میشه خواهش کنم زود زود جوابمو بدین؟

روژان چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:01 ب.ظ

سلام به روی ماه امیر خان و نرگس عزیز
ببخشید من یه سوال برام پیش اومده که خوشحال میشم از تجربیاتتون کمک بگیرم:در خاطرات شما خوندم که اولین باری که شما و نرگس خانم رابطه از نوع ب را شروع کردید ۴ ماه واندی از اشناییتون گذشته بود میشه البته اگه صلاح میدونید برای من و خیلیای دیگه که بی تجربه اند بگید در مرحله بعد از دوستی(منظورم درمرحله دوست دختر و دوست پسر) باید تا چه حد با طرف مقابل ارتباط برقرار کرد . مثلآ خیلی از دوستای من تا حد بوسه یا یکم جلوتر (لب ) می رن و خیلیای دیگه هم تا سکس که البته من با دومی به شدت مخالفم .در مورد سکس باید تا اطمینان از تمایل طرفین به ازدواج هر در خواستی رو. رد کرد؟ اگه لطف کنید و به من یه جواب بدید خیلی از مبهمات ذهنم رو حل کردید.
برای شما ارزوی موفقیت و تداوم عشق سبزتون را دارم
دوستون دارم
روژان

مریم پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 ق.ظ

این وبلاگ هنوز فعاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

na ziad

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد