سلام خدمت همه دوستان عزیز
جاتون خالی چند هفته پیش باتفاق عیالات متحده (منظور همون نرگسه) و یکی دوتا از دوستامون رفتیم سان فرانسیسکو. مسافرت بسیار خوبی بود. هوا هم که حسابی یاری کرد. از نکات جالب این سفر پل دروازه طلایی بود. این پل ۷۰ سال پیش ساخته شده و نکته منحصر بفرد اون اینه که وسطش پایه نداره و تمام وزن پل که معادل ۸۱۱ ملیون کیلوگرم هست توسط کابلهای قطور تحمل میشه.
اینم یه تیکه از کابل اصلی که پل رو نگه میداره. قطر این کابل حدود ۱ متره و ۲۷۵۰۰ رشته کابل در اون هست.
لینک زیر اطلاعات زیادی در مورد این پل رو در اختیارتون میزاره:
http://en.wikipedia.org/wiki/Golden_gate
از نکات جالب این شهر خیابونهایی بود با شیب زیاد، یه چیزی تو مایه های خیابون اندیشه ۴ (اگه خوب یادم مونده باشه) تو سهروردی. یه خیابون هم داره بنام خیابون لمبارد با شیب تند که از بالا مثل منحنی سینوسی میمونه. این عکس خیابون لمبارد از پایین:
اینم عکس خیابون لمبارد از بالای خیابون
اینم عکس ماهواره ای گوگل از خیابون لمبارد
یکی دیگه از کارهای باهای در این سفر دیدار از دهکده نَپا بود. منکه آخرش سر در نیاوردم که چرا مردم یه منطقه باید اینقدر آب انگور دوست داشته باشند. هر جا میرفتی مزارع وسیع انگور. ولی هوا توی دهکده نپا عالی بود. اصلا یه جوری بود که من تا حالا تجربه نکرده بودم. هوای تمیز کوهستانی که نه گرم بود و نه سرد.
تو نپا با بچه شروع کردیم به قدم زدن که نرگس چشمش افتاد به درخت انبه و یهو انبه ویار کرد (البته خبری نیست، لطفا سئوال نفرمایید). نتیجه این شد که من نقش نردبان رو بازی کردم تا نرگس بتونه چند تا انبه بچینه.
اینهم زندان مشهور آلکاترازه، بیخود نیست کسی تا حالا نتونسته از این زندان در بره. این زندان بعلت مخارج سنگین نگهداری بسته شده و به موزه تبدیل شده. میخواستیم تور بگیریم و بریم داخل این زندان مخوف رو ببینیم که متاسفانه وقت نشد.
توی شهر داشتیم قدم میزدیم که یه سیاه پوسته که گیتار میزد از من خواست کمی بهش پول بدم و گفت که همه زبانهای دنیا رو صحبت میکنه. منم گفتم اگه راست میگی فارسی صحبت کن. اونهم شروع کرد و با لهجه امریکاییش گفت: سلام، حال شما خوبه؟ چطوری؟
من گفتم اگه بتونی شعر فارسی هم بخونی بهت ۵ دلار میدم و شروع کرد به خوندن: مرا ببوس، مرا ببوس.
تو مسیر برگشت هم از جاده شماره ۱ برگشتیم. این جاده لب دریاست و در عین حال از تو کوهها رد میشه. یعنی فرض کن تو جاده چالوس باشی ولی یه طرفت اقیانوس باشه. اینقدر این مناظر زیبا بود که من که نقش راننده رو بازی میکردم نزدیک بود همه رو بندازم تو اقیانوس.
خلاصه اینکه جای همه شما خالی بود، انشااله خدا از این سفرها نصیب همه بکنه.
موفق باشید
-نرگس و امیر
سلام
وب زیبایی دارین
تبادل لینک؟
Che aksaye ghashangi ..Cheghadr khoshegl onja..Man hamishe fekr mikardam faghat Vancouver khoshkele..Hese mahale doosti :P
نرگس و امیر جونم سلام این پستتون خیلی قشنگ بود من هم خندیدم هم کیف کردم
خبری نیست لطفا سوال نکنید؟؟ :((:((
چقدر اون خیابونه قشنگ بود پله هم همین این دفعه که اومدم امریکا حتما باید با پیمان بریم سانفرانسیکو
وای اون انگورا قیافشون که خیلی اب داره مزه داشتن یا مثل بقیه میوه های اینجا بیمزه بود؟؟
مخوف یعنی چی امیر جون؟از همون خوف=ترس میاد؟؟؟فکر کنم بیاد
بیچاره اون سیاهه رو کشتی تا ۵ دلار بدی حالا بوسیدیش؟؟؟وقتی گفت مرا ببوس وای مردم از خنده
بعدشم اخی بمیرم برات همیشه در این مواقع راننده های بیچاره محروم میشن از دیدن زیبائی های طبیعت
پیمان هم همیشه از دیدن پر و پاچه محروم میشه چون باید رانندگی کنه ها ها ها
خب از بالا خوندم تا پائین کامنت گذاشتم حالا شمام بیا واسه من کامنت بذار :((
خب دیگه من برم الان غذام میسوزه مامانم رفته ایران منم یه پا اشپز ماهر شدم این یه هفته ای
خب دیگه سرتون رو درد نمیارم خیلی دوستون دارم روی ماهتونو میبوسم
راستی نمیشه لینک منم بذارین؟؟ :)
خیلی دیر کرده بودید نگران شدم نزدیک به یک ماه میشه که هیچی ننوشته اید.
در ضمن اون عکس هایی که از هفت تیر تهران گذاشته بودید چی شدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این پست تون هم عالی بود
سلام
جزئ بهترین وبلاگ هائی که تا حالا دیدم...موفق باشید و پایدار
برا دعاتون هم آمین یا رب...
سلام امیدوارم همیشه خوش و شاد باشین و لحظات خیلی قشنگتر و زیباتری رو در کنار هم داشته باشین.... چه عکسایه خشگلی چقد خیابونه بامزه ست چرا این شکلیه ؟دلیله خاصی داره ؟
فکر کنم منظورتون اندیشه ۵ غربی باشه.منزل ما در ایرانه...
احتمالا همونه که شما میفرمایید. من فقط یادمه که یکی از کوچه های اندیشه خیلی سربالایی شدیدی داشت. ممنون از یادآوریتون
سلام نرگس و امیر عزیز خوشحالم از اینکه وبلاگتون آشنا شدم عاشقانه تان را خواندم آشنایی زیبایی بود همیشه سرنوشت چیزی را برات رقم میزنه که فکرش را هم نمیکنی....برای من و همسرم فرزاد هم همین طوری بود یه اتفاق باعث آشنایی ما شد ....هیچ موقع فکرش را هم نمی کردیم....البته آشنایی ما تا ابد برای خودمون سکرت می ماند ...برای شما دوستان خوبم آروزی خوشبختی سلامتی و خوشی دارم همیشه شاد باشین.
از ظواهر پیداست سفر خیلی خوبی بوده
اخ فداتون بشم من خیلی خوشحالم کردین
گیاه شناسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای خیلی بانمک بود اره خانوم اجازه رفته بودم گیاه شناسی
کجا؟؟؟تو یخچال خونمون اینا نمیدونن که ایرانی ها یه باغچه هم تو یخچالشون دارن که :(
خوشبختانه چیزی نگفتن چون دیروز صبح رفته بودم ازمایش خون و دستم چسب داشت فهمیدم مریض بودم :(
خدا رو شکر که خوش گذشته. اینگار سرتون هم خیلی شلوغه. آخه جواب سوال پست قبلیمو ندادین.
سلام ترانه خانم،
راستش من قصد دارم که یک پست جداگانه صرفا برای بحث و تبادل نظر نسبت به موردی که ذکر کرده بودید در وبلاگ بزارم. به هر حال شرمنده که جواب دادن به نظر شما دیر شد.
چه جاهای خوشگلی رفتین
جای ما روهم خالی میکردین
امیدوارم همیشه خوش و خرم باشین
سلام واقعا خوشحالم که بهتون خوش گذشت و شاد بودید
عکس های که گذاشتین هم خیلی قشنک بود مخصوصا پل و او ن جاده
دست هر دو تا تون درد نکنه
موفق و شاد باشید
دوستان
سلام
من سه بار به سانفرانسیسکو رفتم
غیر از چند تا پارک و جنگل اضافه بر این مطلب ؛ این سفر نامه ء شما بسیار گویا بود.
چیزی که توجه ام را جلب کرد تعداد زیاد گداهای مرکز شهر بود و خیابونهای قدیمی و ساختمونهای کج و کوله دان تان. سانفرانسیسکو را توی هالیوود با زرق و برق خیلی خیلی بیشتری نشون می دن. خوبه که همیشه هم چیزی ننویسیم که کسی که از ایران داره می خونه فکر کنه اینجا چه خبره.
به نظر من جاده ۱ در شمال ایران مناظر نظیرش هست
واقعا هم از نظر مناظر دیدنی طبیعی و هم از نظر شهریت خیلی شهرهای و مناظر زیباتر در سراسر دنیا وجود داره.
توصیف غیر مصنوعی و هالیوود وار درست نیست.
پس بهتره همه جنبه ها را نوشت.
به هر حال ممنون و خیلی دست به قلم خوبی دارین. در ضمن عکسها هم فوق العاده زیبا و انتخاب شده هست.
سلام خسته نبا شید عکس های جدید بیاور