نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

گل

چه زیباست هر از گاهی بدون هیچ مناسبتی به انکه دوستش داریم شاخه گلی تقدیم کنیم  فقط یه خاطر انکه دوستش داریم. امیر جان ممنونم

نرگس

 

                                                              

نظرات 28 + ارسال نظر
نونا جمعه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ب.ظ

تولدم بود ۲۷ اردیبهشت
این مال من نیست؟؟؟
(شوخی!)

تولدتون مبارک باشه. انشااله سالها با شادی و سلامتی زندگی کنید.

الناز شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:05 ب.ظ

سلام.خیلی خوشحال شدم.با شما اشنا شدم.شما هنوز بچه ندارید؟میتونم میزان تحصیلات نرگس خانم را بدونم.و اینکه چه رشتهای میبخواند. وهمچنین شما موفق باشید

لیلا(برای خودت زندگی کن) شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:27 ب.ظ http://u4u.persianblog.com/

سلام خانوم
این چه عکس زیباییه
واقعا عکس همون گلهای تقدیم شده هست؟
اگه واقعا عکس همون گلهاست که چه زیبا گلی که از کسی که دوستش داری را در گلدون گذاشتی و مواظبت می کنی.

سلام
عکس مربوط به گلهای تقدیم شده است

موفق باشید

امیر

سونیا شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:52 ب.ظ http://sploveforever.persianblog.com

اخییییییییی قربون این داداش امیر که انقدر رمانتیکه
نرگس جونم خوبی؟؟؟

الناز یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام.خیلی خوب بود.به سوال من جواب میدادید؟فکر نمیکنم سوالام سوال بدی بوده باشد؟من کل وبلاگ شما را خواندم.خیلی قشنگ بود...احساس میکنم.خیلی مغرور هستید.؟!

سلام الناز خانم،

سوالات شما به هیچ وجه سوالات بدی نیستند. اما به دلایل شخصی و خصوصی از جواب دادن به اونها معذوریم. دوستان زیادی در مورد رشته تحصیلی نرگس و من، محل زندگی ما، جایی که کار میکنیم و جایی که درس میخوانیم از ما سوال میکنند. من از شما و از این دوستان درخواست میکنم که موقعیت نرگس و من را درک کنید و اینکه ما به اینگونه سوالات جواب نمیدهیم را حمل بر غرور و امثال را نفرمایید.

موفق باشید

امیر

احمد یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ب.ظ

این هدیه زیباترین هدیه هستش و معنی اون اینه که عشق محدود و محصور به زمان و مناسبت نیست .
حتی گفتن جمله دوستت دارم هم بین یه عالمه حرفهای جدی میتونه حرفهای تلخ و غم ها رو به شیرینی و شادی تبدیل کنه~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

بیتا مامان کیان و کیارش دوشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ق.ظ http://www.kian-kiarash.blogfa.com

نرگس جون واقعا هدیه بدون مناسبت مخصوصا اگه گل باشه خیلی میچسبه، باهات موافقم، دست امیر آقا درد نکنه...

امیر کاشانی دوشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:29 ق.ظ

میگن آدم تو عاشقی هر چی جلو بره بازم تازه کاره. خوب که فکر میکنم میبینم که تو این چند سال این اولین بار بود که من کاملا بدون مناسبت گل خریدم و اصلا نمیدونستم که اینکار نرگسو اینقدر خوشحال میکنه. یکی نیست بگه تو که میدونستی نرگس چقدر گل دوست داره چطور این زودتر به مغزت خطور نکرد؟

DonLethon دوشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ب.ظ

سلام ... خیلی داستان زیبایی بود این داستان زندگی تون تا الان ... امیدوارم که بهتر هم بشه ...
من امین هستم 20 ساله از تهران ... دانشجوی آزاد :(( ... من در زمینه ی عشق و عاشقی به جز این اتفاق آخر ( که انشالله چون کوتاه بعدا براتون تعریف می کنم ) هیچ تجربه ای ندارم ... با وبلاگتون خیلی حال کردم ... از این به بعد پایه ثابتم من اینجا D:

الناز دوشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ب.ظ

سلام.امیراقا.من از شما فقطرشته تحصیلی پرسیدم.
فکر نکنم.جواب دادن.بهش مشکلی ایجاد کنه.من ادرس دانگاه یا محل کار شما را که نخواستم. و خیلی علاقه مند بودم بدونم نرگس خانم.چه رشتهای خونده درایران و در امریکا.با این حال هر طور که مایل هستید.و دوست ندارم هم در زندگی شخص دیگران دخالتی کرده باشم.من خودم.دانشجوی پزشکی هستم سال چهارم..در اتهران دانشگاه ازاد درس میخونم.و از شما تازه یک سری سوال داشتم در مورد ادامه تحصیل در امریکاداشتم.من الان درگیر امتحانات پایان ترم هستم.سر فرصت از شما از طریق ایمیل میپرسم .بعد میخواستم بدونم.پاسخگو خواهید بود؟
شاد باشید و سر افراز.

سلام الناز خانم

خدای نکرده من منظورم این نبود که شما دخالت کردید. من فقط میخواستم بگم که نرگس و من از جواب دادن به این سئوالها معذوریم. قبلا هم نوشتم که سوالات شما به هیچ وجه سئوالات بدی نیستند، این شرایط نرگس و منه که ما رو محدود میکنه. در مورد ادامه تحصیل در آمریکا هم من هر کمکی از دستم بر بیاد رو انجام خواهم داد.

موفق باشید

الناز دوشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ب.ظ

من یکی از سوالاتم اینه اگر مدرک پزشکی عمومیم را بگیرم.بعد اگر بیام امریکا اونجا مدرک من را قبول نمیکنند؟واحدهای که پاس کردم.میتونم اونجا با همین مدرک به عنوان پزشک عمومی کار کنم؟یا تخصص هم باید اینجا بخونم.از طرفی چون من مجرد هستممشکلی پیشنمیاد قبول میکنند؟.در مورد زبان من زبانم متن را خوب متوجه میشم ولی در موقع صحبت کردن خیلی مشکل دارم.در این باره چه کنم؟
اگر من را راهنمایی کنید سپاسگزار خواهم بود ..

سلام الناز خانم

اگر برایتان مقدور است لطفا به من ایمیل بزنید تا راهنماییتان کنم.

موفق باشید

-امیر کاشانی

نرجس یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:40 ق.ظ http://narjess.persianblog.com

به قول کلاه‌قرمزی : گل می دیم به دست هم با دل ةای خوششششششششش!

نونا یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:30 ق.ظ

چرا پست جدیدتون غیب شد؟

سلام
راستش نرگس و من سعی داریم توی این وبلاگ از بحثهای سیاسی تا حد امکان پرهیز کنیم. بعد گذاشتن اون پست احساس کردیم که موضوع اون با مطالب این وبلاگ همخونی نداره و به همین دلیل اون رو حذف کردیم.

موفق باشید

-امیر کاشانی

آرزو سه‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:03 ق.ظ

سلام چرا این مطلبی رو که درباره ی طرح برخورد با بدحجابی گذاشته بودین برداشتین؟بذارین باشه مه ملت ما بدونن با چه ادمهایی طرفن.یکی از همین ادم های به ظاهر پلیس دیروز در حین انجام وظیفه تو اریاشهر به من تیکه انداخت !!!!!!!!!خیلی زور داره کسی که خودش همه کار میکنه بقیه رو بگیره ببره.

سلام
راستش نرگس و من سعی داریم توی این وبلاگ از بحثهای سیاسی تا حد امکان پرهیز کنیم. بعد گذاشتن اون پست احساس کردیم که موضوع اون با مطالب این وبلاگ همخونی نداره و به همین دلیل اون رو حذف کردیم.

موفق باشید

-امیر کاشانی

[ بدون نام ] جمعه 11 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:38 ق.ظ

سلام . من فرهاد هستم . چند روز پیش وبلاگتون رو به یک نفری که قرار بود با هم ازدواج کنیم معرفی کردم که ... البته نشد . خیلی جالب می نویسید . من مدتهاست که لینک وبلاگتون رو دارم . نوشته های منو می خونید ؟

رها شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:58 ب.ظ http://www.raharash.blogfa

موافقم خیلی کار قشنگیه.
خیلی وقته خواننده ی وبلاگتون هستم و داستان آشنائیتون رو خوندم. امیدوارم همیشه عاشق باشید.

ترانه سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:48 ب.ظ http://فعلا ندارم

با سلام حضور شما. من داستان عشقتونو خوندم. بهتون تبریک میگم که تونستید تو عشقتون تا این حد ثابت قدم باشید.
یه نکته ای این روزا ذهنمو خیلی مشغول کرده که تصمیم گرفتم با شما که تجربه یه عشق و زندگی رو دارید و به نظر میرسه مشاور خوبی هم هستید مشورت کنم.
من متاسفانه خیلی درگیرم وگرنه دوست داشتم باهاتون آنلاین صحبت کنم. اما گفتم اینجوری وقت شما هم گرفته میشه. اینه که سوالم رو همینجا میپرسم.
من و عشقم هم مدت های زیادی هست که همدیگه رو دوست داریم. و قراره که به زودی نامزد کنیم. شرایط ما به گونه ای هست که 5 سال دیگه میتونیم ازدواج کنیم(الان نامزدی و عقد برگزار بشه اما 5 سال دیگه بریم زیر یک سقف). زمان ازدواج سن هر دومون 27 میشه. به نظر شما این سن برای ازدواج دیره؟ نمیدونم شاید به نظر شما خیلی سوال ساده ای باشه اما ذهنمو خیلی مشغول کرده.
در ضمن 2 سال هست که همدیگه رو "عاشقانه" و با یه عشق واقعی دوست داریم. بنابراین مشکلات این 5 سال رو هم با همراهی خونواده هامون و خودمون میتونیم تحمل کنیم. نکته برای من فقط همینه که آیا بطور کلی سن 27 سال برای ازدواج(عرض کردم که عقد و نامزدی همین الان برگزار میشه. منظورم همون رفتن زیر یک سقف هستش) دیر نیست؟
اگه دوستان دیگه ای هم که میان اینجا نظر میدن، نظری داشتند چنانچه آقا امیر و نرگس خانوم اجازه بفرمایند خوشحال میشم بشنوم.

نرگس چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:04 ق.ظ

سلام
گلی که بهتون داده شده خیلیقششنگه نرگس جون
موفق باشید و همیشه عاشق
بای

میترا چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:32 ق.ظ

سلام بچه ها. بعد از چندین سال دوباره پیداتون کردم. من میترا هستم . نویسنده وبلاگ عاشقانه های من و همسرم. خوبید؟

اناهید چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام به نرگس خانم و اقا امیر
من داستان عاشقانه شما رو خوندم جاداره بگم دم جفتتون گرم
دوست دارم با شما عزیزان اشنا بشم
راستشو بخواهید من از وقتی داستان شما رو خوندم مشتاق شدم حتما با شما صحبت کنم
اگه میشه حتما میل بزنید ممنون میشم
دوستون دارم و اولین افرادی هستید که من دوسشون دارم .

احمد پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:11 ق.ظ

سلام به آقا امیر و نرگس خانم و همه دوستان خوبم در مورد سوال ترانه خانم به نظر من بسته به شرایط زوجها این سن به خودی خود دیر نیست (فقط نگفتن آیا هر دو سنشون یکی هست یا نه) اما به عقیده من بین نامزدی و ازدواج نباید خیلی فاصله بیفته و این خودش میتونه یک سری مشکلات دیگه ای رو برای زوجها ایجاد کنه . به امید خوشبختی همه جونهای عاشق و دل پاک . آقا امیر و نرگس خانم لطفاْ یه آپ جدید بکنید ممنونم.
{گل}(هزار بار به بلاگ اسکاییها گفتم یه خورده شکلک بذارید تو کامنتها اما کو گوش شنوا {گریه}

سکوت(ندا و سعید) پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:31 ب.ظ http://ashkegolesorkh.blogfa.com/

در اوج جوهر این شب مرا به نام صدا کن!
مرا به نام قدیمی به نام عشق صدا کن!

عشق صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق در ابهامند نه صدای فاصله هایی
که مثل نقره تمیزند و با شنیدن یک هیچ میشوند کدر
و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد و مرا رساند به امکان یک پرنده شدن..

نرگس خانم و آقا امیر خیلی اتفاقی با سایتون آشنا شدم برام خیلی جالب بود مشتاق شدم داستان زندگی شما رو بخونم از یه عصر تا نیمه های شب مشغول بودم دلمم نمی اومد تموم نشده داستان را بذارم خسته نباشین من از طرف خودم ممنونم از اینکه تجربیاتون را برای همه دوستان نوشتین استفاده کردم با وجود همه سختی هایی که کشیدین اما خیلی خوشحال شدم که بهم رسیدین امیدوارم در تموم مراحل زندگیتون همینطور موفق و پیروز باشید و در کنار هم خوشبخت باشید قدر این روزا رو بدونین معنای واقعی زندگی به عشقه
نرگس جان دلم میخواست اینو بگم که مادری مثل یه فرشته داری مثل همسر والبته خود مهربانت.من در طول داستان احساسات رو کاملا درک می کردم و براتون واقعا از صمیم قلب خوشحالم
خوشحال می شم اگه به خونه کوچیک ما هم سری بزنین
ممنون
آرزو میکنم هر روز عاشق تر از روز قبل باشین

سکوت پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ب.ظ http://ashkegolesorkh.blogfa.com/



مهم نیست چند بهار کنار هم زندگی کنیم.باور کنید مهم اینست که یادمان باشد عمرمان کوتاه است ودرپایان زندگی خیلی از ماها خواهیم گفت : کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم وهمه ناگفته های مهرامیزیک عمر رادرچندثانیه بگوییم

مهدیه پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:43 ب.ظ

سلام
امروز بخش اول خاطراتتون رو خوندم...یه سوال داشتم..البته اگه مایل به جواب بودین....می خواستم بدونم تو مدت آشنایی و دوستیتون..یعنی وقتی هنوز علاقه شدی نبود و تصمیم به ازدواج نگرفته بودین...اگر ارتباطتون فقط در حد حرف زدن بود....بدون رفتارهای دیگه...بدون مهمون یرفتن و دست دادن و غیره... احساستون فرقی می کرد... منظورم اینه که در اون مرحله این رفتارها چقدر موثر بوده و هست...آیا نمی شه بدون این رفتارها همونقدر وابسته شد یا علاقه داشت؟
این یه سوال شخصیه برای من...قصد محکوم کردن شما رو ندارم...فقط برام سواله...امیدوارم همیشه خوشبخت و عاشق باشید

مهدیه پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:44 ب.ظ

اگر مایل نیستید اینجا جواب بدید میل بزنید..لطفا

فاطمه پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ب.ظ http://man-yek-tanha.blogfa.com

گل یکی از ابزارهای ابراز محبت است

کوچولو شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ http://23466.blogfa.com

سلام به آقا امیر گل و نرگس جونم....از ظهر تا الان که ساعت ۱ شبه دارم وبلاگتونو میخونم.............عالی بود.....از نرگس جونم خیلی چیزا یاد گرفتم.....صبر....تحمل....عشق....وفا....خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییی چیزای دیگه.....آقا امیرم که واقعا نمونه ی یک مرد کامل بودن به نظر من.....
امیدوارم که سالهای سال شاد و خوشبخت در کنار هم زندگی کنین....
یه سوال کوچولو دارم اگه مساله ای نیست و عیب نداره جواب بدین.....شماها الان چند سالتونه؟!؟!
راستیییییییییییییییییی؟!؟!من بدون اجازتون لینکتون کردم:">

نگار جمعه 25 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:47 ب.ظ

سلام
امیدوارم که همیشه موفق باشید.مهدیه سوال جالبی پرسیده.اگر وقت دارید و اشکالی نداره من هم دوست دارم جواب رو بدونم.ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد