نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

تنها جهت عرض ادب

سلام به همه دوستان

چند وقتی بود که مطلب ننوشته بودم گفتم بیام سلامی و عرض ادبی بکنم. امیدوارم که سال نو تا اینجاش براتون موفقیت آمیز بوده باشه. نرگس و منهم که مثل همیشه یک سر داریم و هزار سودا. خدا میدونه که چقدر دلم میخواست میتونستم یه ماه با نرگس بریم مسافرت، بریم پدر و مادرهامونو ببینیم، یک ماه بدور از این همه جنجال و مشغله. ظاهرا که قرار نیست به این زودیها چنین چیزی اتفاق بیفته.

چند وقتیه یه فکری تو ذهنمه و نمیدونم تو وبلاگ بنویسمش یا نه. میترسم زیاد جنجالی بشه. اما شاید در موردش نوشتم. فقط میخوام یه سئوال اولش بپرسم: تا حالا چند بار شده که رابطتتون به هم بخوره (حالا میخواد دوست پسر و یا دوست دخترتون باشه یا یه دوست معمولی) و برگردین و حداقل به خودتون بگین: تقصیر خودم بود.

موفق باشید

-امیر

نظرات 40 + ارسال نظر
مجید قودلتنگ چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:25 ب.ظ http://www.swanlonely.blogfa.com

سلام
سال نو مبارک[گل]
وب خشکلی داری
به من سربزن خوشحال میشم
موفق باشی[گل

یاس رازقی و بهار نارنج چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ب.ظ http://formyramin.blogsky.com

سلام
سال نو رو حضورتون تبریک و شادباش عرض میکنم.
میخوام یه توضیحی در مورد کامنتی که تو چند پست قبل گذاشتم و سوتفاهمی که برا یکی از دوستان پیش اومده بود، بدم.
نه دوست عزیز...
اولا که اگه بدترین حالت رو هم در نظر بگیریم، من اصلا گروه یا فرد خاصی مد نظرم نبود. مخاطب اصلی صحبت من آقا امیر و نرگس خانوم بودن که ایشون هم شروع عشقشون به این گونه (اینترنتی) نبوده. بنابراین فکر نمیکنم باید به کس خاصی برمیخورد. کما اینکه اگه منظورم این بود باز هم بحث از توهین یا مورد حمله قرار دادن کسی نبود."اما به واقع مقصود من حتی این هم نبود." منظور من از اون اصطلاح "هرزه" آدم هائی بود که قصد سو استفاده از محیط نت رو دارند. اما همه به این گونه نیستند. درسته؟ ما خودمون در حال حاضر همه تو نت فعالیت میکنیم. درسته؟ در واقع منظور من این بود که آدم های خوب و بد چه تو محیط نت و چه دنیای واقع وجود دارند و بسته به همین، عشق ها هم ممکنه هم در دنیای اینترنت و هم دنیای واقع هم از نوع حقیقی و هم عشق های بی پایه وجود داشته باشه. انسان های درست توی نت هم میتونن برای خودشون دنیای پاکی داشته باشن و همونطور که اونجا هم اشاره کردم عشق های نابی داشته باشن و دلیل نمیشه هر کی تو نت عاشق شد عشقش رو محکوم کنیم. بنابراین اگه دقیق فکر کنیم من حتی با این کامنتم به عشق های اینترنتی "صحیح"، بها هم دادم. اما شاید اون جمله ی آخر رو بد ادا کردم. هدفم از اون جمله ی آخر یه کلیت بود . اینکه "به هر حال توی نت هم اگه افراد طینت درستی داشته باشند، میتونند یه عشق ناب رو بسازند" خوب یا بد توی هر دو دنیای واقع و مجازی وجود داره. بنابراین شاید اگه اون دوست عزیز کمی با دقت تر کامنت منو میخوندند متوجه میشدن که من در اون کامنت خواستم به عشق های اینترنتی و در نتیجه به آدمای نت بها بدم و بگم در نت هم انسان های درست زیاد هستند. چندان فرقی با دنیای واقع نمیکنه. فقط هوشیاری بیشتر افراد رو میطلبه. شاید اون کامنتم نیاز به این همه توضیح نداشت. یه جمله ی معمولی بود دیگه. اما به هر حال برای احترام به حساسیت اون دوست عزیزمون این توضیحات رو عرض کردم.
از شما هم ممنون. در ضمن شما رو به بلاگمون دعوت میکنم.
شاد باشید و موفق

یاس رازقی و بهار نارنج چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ب.ظ http://formyramin.blogsky.com

ای بابا! کامنت نسرین خانوم رو هم الان خوندم.
نسرین خانوم ظاهرا برا شما هم سو تفاهم ایجاد شده. کمی که فکر کردم تا ببینم شما دیگه چرا رنجیدینُ سراغ اون فایل اون پست رفتم و دیدم ظاهرا شما یه ماجرائی رو نوشتید.
دوست عزیز اولا که من اصلا ماجرای عشق شما رو الان خوندم. ثانیا به توضیحات کامنت قبل مراجعه کنید. ثالثا:
دوست عزیز مگه بهترین آدمای دنیای واقع تو عشقشون با شکست مواجه نمیشن؟ پس اونجا هم خودشون عیب داشتند؟!! میدونید مشکل کجاست؟ شما خودتون هم روی عشق های اینترنتی حساس شدین! وگرنه اون نوع عشق هم مثل عشق دنیای واقعه. ما این همه آدم درست و حسابی تو دنیای واقع داریم که به دلایل مختلف عشقشون به شکست منجر میشه. خودتون هم میدونید که من دلیلی برای توجیه ندارم. در واقع چیزی رو توجیه نمیکنم. فقط از اینکه شما بخواید با یه سو تفاهم به یه اشتباه فکری در مورد خودتون دامن بزنید ناراجت شدم. اگه دقیق تر نگاه کنید من خودم منظور نویسنده های بلاگ رو اشتباه متوجه شدم و فکر کردم که اون ها قصد محکوم کردن این عشق ها رو دارند و برا دفاع این حرف رو گفتم.
الان داستان شما رو خوندم. آخه چرا شما این برداشت اشتباه رو از حرف من کردین؟ باور کنید اتفاقا من در مورد شما یه جور دیگه فکر کردم.
"به نظر من شما انسان صادقی بودید و فرد دیگه ای که لیاقت این صداقت رو نداشته، از صداقت شما سو استفاده کرده"
خواهش میکنم اینقدر روی صحبت های اطرافیانتون حساس نشید. خودتون رو باور داشته باشید. ینجوری مسلما اون غم رو هم زودتر فراموش میکنید. دلیلی نداره وقتی شما تو این عشق شکست خوردین خودتونو مقصر بدونید. به این فکر کنید که من گفتم دوستام ازدواج های اینترنتی موفقی داشتند. خیلی خوب. شما که با قصد خیر و صادقانه پیش اومدین. فقط بد شانسی آوردین و کسی که عشق پاک و صادقانه تون رو بهش تقدیم کردین، لیاقتش رو نداشت. این دلیل نمیشه که شما خودتون رو اذیت کنید. شاید باید خدا رو شکر هم کنید که در مرحله ای شما رو از راز این عشق آگاه کرد که ضربه ی جدیتری نخوردین. این عشق میتونست براتو سنگین تر از این هم تموم بشه. درسته؟
باز هم از اینکه "ناخواسته" باعث رنجشتون شدم صمیمانه و "دوستانه" عذر میخوام.
خودتون هم میدونید که این موضوع مال چند پست قبل بوده و گذشته و دلیلی برا توجیه من نیست. من فقط نمیخوام شما حرف منو به عنوان توهین به خودتون برداشت کنید. چون واقعا اولا اینطور نبوده. ثانیا شما کاری نکردین که کسی بخواد شما رو مقصر بدونه.
این صحبت و توضیح ساده و صادقانه ی من بود. امیدوارم سو تفاهم رفع شده باشه.
شاد باشید و موفق

نرگس پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ق.ظ

سلام من تمام داستانتون رو خوندم
خیلی حرف دارم که الان وقتش نیست ولی به همین زودیها میام
براتون ارزوی خوشبختی بیش از پیش دارم
شاد و سبز باشید

صحرای رز پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:05 ق.ظ http://www.sahrayerose.blogfa.com/

امیدوارم سال نوی شما هم تا حالا انجوری بوده باشه
که می خواستین .
مسافرت هم درست میشه نگران نباشین .
توی این 5 سالی که می دونم فقط و فقط دو یا سه بار رابطمون بهم خورد که می تونم هر دوبارش تقصیره خودم بودم . ولی خوشحالم که این اتفاق افتاد چون به قدری از این موضوع که از آخریش 6 یا 7 ماه می گذره درس گرفتم که واقعا دارم الان به خاطرش خدا رو شکر می کنم .
الان بعد از 6 7 ماه به کمک درسهایی که هر دومون گرفتیم
طوری داریم میریم جلو که مطمئنم به بهترینها خواهیم رسید و این اتفاق توش کم اثر نبود ...

شایان
صحرای رز

فیروزه جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 ق.ظ http://asemoon-f.blogfa.com

سلام اقا امیر..ممنون که جوابمو دادین..راستش من تقریبا یک ماه پیش شایدم بیشتر یه کامنت واستون گذاشتم..و همه چیز رو توضیح دادم..ولی چون جوابی نگرفتم دیگه ادامش ندادم..ولی ممنون که اومدین و گفتین..باشه چشم من ایمیلم رو واستون میزارم..و همه چیز رو می گم..ولی چون ایمیل با فونت فارسی نمی شد..همین جا براتون توضیح می دم..که اگه میشه این کامنتی که می زارم رو تاییدش نکنید و نشونش ندین...راستی در مورد این موضوع اصلا تو قسمت نظرات وبلاگ خودم لطفا چیزی ننویسید..انشالله که شما بتونید یه چاره ای واسه این مشکل پیدا کنید..من منتظر ایمیلتون هستم..متشکرم..فعلا"

فیروزه جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 ق.ظ http://asemoon-f.blogfa.com

بازم سلام..ببخشید که مزاحم اوقاتتون شدم..ولی راستش جز شما کسی دیگه ای رو نمی شناختم یعنی در واقع کسی به جز منو دوستم سحر کسی دیگه ای از این موضوع خبر نداره..نمی دونم چه جوری و از کجا واستون بگم..اخه گفتنش خیلی سخته...من و سحر دوستای صمیمی هستیم..یعنی از سال دوم دبیرستان با هم تقریبا دوست بودیم ولی نه اونجوری که همه حرفامون رو بهم بگیم..ولی از وقتی دیگه مدرسمون تموم شده یه جورایی رابطمون خیلی با هم نزدیک شده..طوری که من حرفایی که هیچ وقت به کسی نمی زدم رو به سحر می گم...خلاصش می کنم:::
یه روز سحر واسم تلفن کرد و گفت که فیروزه من با یه مرد حرف زدم.. حالا اون مرده(امسش محمده) هم میشه شوهر خواهر شوهر خواهره سحر ...یعنی واسه خواهره سحر اس ام اس میده که ما می خواییم بریم بیرون تو هم بیا..ولی چون خواهر سحر خونه نبوده و گوشیشو جا گذاشته بوده سحر جوابشو میده..گفته بوده که خواهرم خونه نیست پایینش هم اسم خودشو می نویسه..محمد به سحر میگه : شما نمی یای با ما بیرون..سحرم میگه نه من دارم واسه کنکور میخونم نمی تونم بیام..اونم میگه اشکال نداره اگه درسایی مث ریاضی یا فیزیک رو مشکل دارین من خودم یادتون می دم..سحرم گفته نه، خواهرم هستش اون باهام کار میکنه..محمد هم در میاد بهش می گه نه ، هم میخوام باهاتون کار کنم هم بیشتر باهم باشیم...خلاصه اقا امیر سرتون رو درد نیارم اون به زبون بی زبونی به سحر می گه دوسش داره..حالا جالب اینجاس که این اقا نه اصلا می خوره اینجور ادمی باشه..یعنی واقعا ادمی نیس که بخواد فقط به خاطر یه هوس سحر رو دوس داشته باشه..مرده جا افتاده ای هم هست.. تقریبا یه 29 سالیش هست..و هنوز 2 سال هم نمیشه این اقا ازدواج کرده..سحر هم بارها به خودم گفته که خیلی خیلی به خانومش علاقه داره..و رابطه خیلی خوبی هم با هم دارن...
حالا روز به روز رابطشون بیشتر و بهتر میشه.ولی یه مدتی که سحر دیگه می خواد این موضوع رو تموم کنه ولی نمی دونه چه جوری..اخه دلش هم نمی خواد محمد از دستش ناراحت بشه چون سحر هم دوسش داره...راستش ما توی یه شهر تقریبا کوچیک زندگی می کنیم که همه همدیگرو می شناسن..و اگه حتی یه نفر هم بفهمه دیگه کار تمومه همه جا پر میشه... تا حالا چند بار هم خراب کاری کردن که نزدیک بود همه بفهمن ..چون وقتی خواهر سحر گوشیش رو همراه خودش نمی بره سحر واسه محمد اس ام اس می فرسته..یه بارم با گوشی باباش واسه محمد فرستاد که شوهر خواهر سحر دیده بوده و نزدیک بود که همه بفهمن..چون اگه بفهمن هم واسه خوده سحر خیلی بد میشه ، هم رابطه خواهر سحر با خونواده شوهرش بد میشه..یعنی کلا همه رابطه هاشون بهم میخوره و مهمو تر از اینا ابروشون می ره...راستش پای خودمم گیره..منم به خاطره سحر یه چند باری زنگ زدم واسه محمد ..اخه یه چند باری سحر که واسه محمد اس ام اس فرستاده بود سحر فکر کرده بود کسی فهمیده و به من گفت که واسه مکحمد زنگ بزنم ببینم چیزی نشده..چون بابای سحر رییس مخابرات نمی تونه واسش زنگ بزنه..چون تلفناشون رو کنترل می کنه...و خیلی هم تعصبیه باباش..اگه بفهمه دیگه....

فیروزه جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:31 ق.ظ http://asemoon-f.blogfa.com

می دونید اقا امیر من احساس می کنم یعنی چند بارم به خود سحر اینو گفتم که چون اولین باره که یه مرد که هم بهش اعتماد داره و هم می دونه عشقش هوس نیس بهش ابراز علاقه کرده می خواد باهاش باشه و دوسش داشته باشه..چون قبلا پسرای دیگه هم بودن که به سحر ابراز علاقه کردن ولی سحر به هیچ کدومشون جواب نداده...ولی اخه تا کی؟؟..تا کی اینا میخوان اینجوری با هم باشن و فوقش سحر تا 2 شایدم 3 سال دیگه ازدواج می کنه..اونوقت چی؟؟..گفتم که اینجا هم یه محیط کوچیکه و محاله یه چنین اتفاقی بخواد واسه همیشه پنهون بمونه..چون هیچ وقت ماه پشت ابر نمی مونه..
راستش دیگه عقلمون به جایی نمی رسه..فقط گفتم شما اشاید بتونید یه کاری واسش کنید...که واقعا ممنونتون میشم اگه یه فکری کنید...ببخشید سرتون رو درد اوردم..من منتظر ایمیلتون هستم..فعلا

شهاب جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:14 ق.ظ

ساله نو رو به شما و نرگس جان تبریک عرض می کنم ایشالا همه عاشق و معشوقا به هم برسن مارم از دعای خیرتون بی نصیب نزارین مرسی بابای

مهسا مامان ملودی جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:31 ق.ظ http://thisismine.mihanblog.com

سلام و سال نوتون مبارک.انشالا که نوروزهای زیادی رو در کنار هم جشن بگیرید و به زودی بتونید برید تعطیلات.راستش تو ۷ سالی که ازدواج کردیم بارها پیش اومده که رابطمون خیلی خراب شده و وقتی من خودمو به جای اون گذاشتم بهش حق دادم و به خودم گفتم :تقصیر خودم بود .اما با گذشت زمان برخوردها کمتر شده و زندگی روال آرومتری رو در پیش گرفته.
خوش باشین

فــَرا جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ب.ظ

سلام ... سال نو شما هم مبارک ... موضوع جالبیه ...

chera!!! شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ب.ظ http://nemidonam-nemidonam.persianblog.com

salam,khayli vaghta shode ke to ravabetam moshkelati pish omade ke ghabol kardam kotahi az man bode,shayad bishtare oghat,nemikham begam hamishe man gonah kar bodam na,balke ghabol kardam man ham taghsiri dashtam..dar sorati ke kamelan in harfo ghabol daram ke har jaro bahsi to tarafast..montazere matlabet hastam...

سونیا شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:10 ب.ظ http://sploveforever.persianblog.com

too many to count عزیزم

محمد شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:25 ب.ظ http://www.sofaledelam.blogfa.com

سلام
عرض ادب و تشکر از اقا امیر
تو جواب این سوال من یه تعریفی کنم که احتمالا اولین بار نیست که اینو میشنون اقا امیر نه تنها یک دانشجوی موفق بودا بلکه علا وه بر اینکه یک همسره ایده ال هستن
حقیقتا دست به قلم فوق العاده ایی هم دارا
.......>در جواب باید بگم انصا فا کم نبوده که به اشتباهم پی بردم

احمد یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ق.ظ

سلام به امیر جان و نرگس خانوم سال نو خوبی داشته باشید و امیدوارم که بتونید یه سری بیایید ایران
امیر جان من ایمیل شما رو دریافت کردم ممنونم و برات در اولین فرصت جوابشو مینویسم

محمد یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:16 ق.ظ http://www.sofaledelam.blogfa.com

سلام
من فقط یه چیزی بگم :
به اقا امیر پیشنهاد میکنم که یه موزیک رو این وبلاگ بزارن تا وقتی کسی تاز وارده ...
فضا رو زودتر احساس کنه
(این فقط یه پیشنهاد بود قطعا اقا امیر خودشون بهتر میدونن چیکار کنن)

من و خواهرم سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:51 ب.ظ http://yekdarmian.blogfa.com

امیرخان و نرگس خانم. سلام و درود و سال نوی شما هم مبارک باشه. درست حدود ۳ سال قبل بود که یک دعوت نامه جی میل از شما خواسته بودم که فرداش برایم فرستاده بودید. اون سالها بیشتر داستانهای شما رو می خوندم تا اینکه امسال به تقلید از شما و روش کارتان من و خواهرم هم شروع به وبلاگ مشترک کردیم . اسم اون رو هم گذاشتیم یک در میان. چون قرار شده یکی من بنویسم یکی اون. البته به هیچ وجه به قشنگی مال شما نخواهد شد. اونجا هم کلی از شما نوشتیم. به امید دیدار در ایران. خوش باشید

بابای آیدا سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:13 ب.ظ http://aidafamily.blogfa.com

یکی دوبار در زندگی شخصیم که مقصرش هم خودم بودم .
برای همه پیش میاد اما بی نهایت کمرنگ بوده که در رابطه زندگیمان خللی وارد کنه.
سلامت باشی امیر خان

سحر چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:42 ق.ظ

سلام
چرا جواب میل منو ندادین
من اینجا سحر زیاد می بینم من همون سحریم که بهتون میل دادم یوقت با این یکیا منو قاطی نکرده باشید
منتظر جوابتون هستم

چشم حتما. ببخشید دیر شد

نرگس.ح چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ

سلام دوستان...عیدتون مبارک...سال خوبی داشته باشین.
راستش تا حالا فکر نمی کنم تقصیری از من بوده اگه بحثی هم پیش اومده و مقصرش من بودم عذرخواهی کردم ولی متاسفانه بر عکسش کم پیش اومده..........

سحر پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:50 ق.ظ

به نظر من هیچ وقت نمی شه گفت تمام تقصیرها گردن یکی از طرفین اما گاهی اوقات بعضیها جدا نامردیو به حد اعلا می رسونن به حدی که تقصیرهای طرف دیگه اصلا به چشم نمیان و شایدم گاهی تنها تقصیر اون یکی ژاکی و صداقتش باشه

عشق کوچولو شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:07 ق.ظ

man dastanetoon ro tamam o kamal khondam,khoshhalam az inke sharayetetoon mohaya shod va ezdevaj kardin va moshkeli ham pish nayomad behar hal ye chizi ke vazehe ineke match boodan personality hast ke rabetaro misaze va albate age be ineteghadin barkhorde soulmate ha va in daste taghdire va bad edame in rabete daste khode ensanhast ke bekhan pish beran ya naran ke albate in vasat fekr konam har do bar hasab sharayet tasmim gereftin yani in naboode ke begid man ashegh boodam va ba hamechi misazam vali 2taee baham bashim yani amir khan ba inke chand sal ba narges doost boode vali tarjih mide bere amrica dokhtaraye onja ro ham bebine va age behtar peyda nakard byad pishe narges,ke sharayete malye khob va gheire dakhil boode,monteha bacheha man fekr nemikonam in dorost bashe adam masaele khososi va dakheilisho too weblog benevise va az baghie nazar bekhad man fekr mikonam bishtar darid sabet mikonid asheghid vali asheghi nist match boodane behtare benevisdma kheili hamhangim ,personalitimoon hamhange,va az inke shayad ye eddeye migan eshghetoon kheili ghashange lezat mibarid fekr konam masaele khosositoono nanevisid behtare va man ye eteghady daram vaghti ina ro minevesid va baghye naghd mikonam be morore zaman be kheili az chizaye daroonye ham ke agahi nadarid va lozomi ham nadare agah bashid bey mibarid va rooton tasir mizare in rabeta ro kharab mikone hamishe migan"عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد" masaeletoono vase baghie haraj nazarid fekr konam aghaye amir be andaze kafi ina ro midoonid ba ham match boodin sharayetam mosaed bood shod ke ezdevaj konid in ke chize khasi nist 1000 ran nafar injorian,vali inke too weblog benevisid ke koja raftin chi khordin che kardin bi manye man tamae harfaye aghaye mohebbi ro ham khondam bazi ja ha moghrezane vali dar majmo ghashang tahlil kardan bache ha bikhod masaele khosoitoono nanevisid va dar maghame defa ham bar nayad ke sabet koni asheghid,هماهنگی شخصیتها و مساعد بودن شرایط هست که رابطه رو می سازه خیلی ها هماهنگی دارن شرایط ندارن اون موقع اگه وایسن بگن ما هستیم تا آخرش با هم این میشه عشق ولی خیلی وقتا واسه نبود شرایط همه چی از بین میره آقای امیر خان شما انتخاب کردی خیلی عاقلانه با تدبر فقط من نمی فهمم چرا همه چیتون رو اینجا می نویسید یک ذره از دید انسانهایی که با دید باز نگاه میکنن بی معنی آدم باید قشنگی ها رو تو دلش نگه داره و اینو بگم مثل شما زیاده این که بعد یک سال برگشتین پس فقط شرایط رو سنجیدین نمی گم نرگس رو دوست نداشتین خیلی هم داشتین ولی عاشقش نبودین و چون اگه بودین هیچ وقت نمی رفتی خوشبخت باشین پر از شادی و هماهنگ ولی اینقدر داد نکشید که چیزی رو ثابت کنید.

سلام عشق کوچولو

1- عشق یه مفهوم مطلق نیست. هر کس برداشت خودشو از عشق داره. از نظر شما من عاشق نرگس نبودم چون نرگس رو تو ایران گذاشتم ("ولی عاشقش نبودین و چون اگه بودین هیچ وقت نمی رفتی ")، اما از نظر من این منافاتی با عاشق بودن نداره.

2- yani amir khan ba inke chand sal ba narges doost boode vali tarjih mide bere amrica dokhtaraye onja ro ham bebine va age behtar peyda nakard byad pishe narges
فکر نمیکنید اگه این حرف درست بود من باید سعی میکردم با دخترهایی که اونجا بودن آشنا بشم در حالیکه در داستان ما چنین چیزی نوشته نشده. پس یا من واقعا توی اون یکسال همش مشغول عیاشی بودم و تو داستانم ننوشتم و شما از در غیب به این مسئله پی بردید یا اینکه مسئله صورت دیگری داره.

3- من هیچ وقت نگفتم شرایط مساعد و هماهنگی شخصیتها بی تاثیرند. من هیچ وقت نگفتم که من و نرگس شرایط رو در نظر نگرفتیم. اما همه اینها منافاتی با دوست داشتن و عشق نداره (دوباره برمیگردیم سر مفهوم عشق). شما یه جوری حرف میزنید انگار که من اومدم دیدم که نه بابا دخترهای تو آمریکا هم که مالی نیستند و از اون طرف نرگس هم بخودش گفته این پسره که وضع مالیش خوبه و آدم بدی هم بنظر نمیاد و نتیجه این شده که ما ازدواج کردیم.

4- نمیدونم که این فعل "داد کشیدن" رو از کجای وبلاگ ما در آوردین. نرگس و من خاطراتمونو توی این وبلاگ مینویسیم و تنها دلیلمون هم اینه که فکر کردیم شاید بتونیم کمکی هر چند کوچک باشیم. آدمها که همه مثل هم نیستند. شما اگر عاشق شدی (یا هستی) تو پستو قایمش و نزار کسی کوچکترین چیزی ازش بدونه.

موفق باشید

امیر کاشانی

نرگس پاپتی شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:26 ق.ظ http://doostdashtan.blogfa.com

من یک دختر دانشجوی ایرانی هستم که درباره زندگی و احساساتم مینویسم. پست این هفته: زخمهایی که مثل خوره . . .

اشک خدا (محسن ) یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ق.ظ http://www.mohsen-biadab.blogfa.com

سلام خوبی ؟ با تبادل لینک چطوری ؟ یه سر به منم بزن خوشحال میشم

پریسا یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 ق.ظ

خوب آره . مثلا من یک دوست داشتم دوره دبیرستان که خیلی دوسش داشتم درسته که رابطمون نزدیک نبود ولی من از اون خوشم می آمد. موقع دیپلم گرفتن بود که همهون قرار گذاشتیم که این ارتباطون رو بعد از دیپلم نگه داریم و به این دوستی ادامه بدهیم . ولی هیچ کس نتونست ادامه بدهد یکی ازدواج کرد. یکی رفت خارج و چند تا از بچه ها از جمله من هم دانشگاه رفتیم. ولی من همیشه به یاد اون دوست بودم و بااین که خیلی مشغول بودم ولی به خانه شان زنگ می زدم ولی موفق به تماس نمی شدم شنیده بودم که ازدواج کرده تا روزی که بالاخره موفق به تماس باهاش شدم هر دومون خیلی خوشحال شدیم که تونستیم باهم تماس داشته باشیم . و حدود یک سال هم با هم دوست بودیم و از اون جایی که هم من اهل بیرون رفتن بودم و هم اون خیلی با هم بیرون رفتیم .تا پارسال که بعد از عید به خانه شان زنگ زدم و می خواستم مه باهاش صحبت کنم موفق نشدم تا ۴ ماه که مامانش برمی داشت . خیلی ناراحت بودم که چرا نمی خواهد با من صحبت کند . من که خیلی بهش وابسته شده بودم تا این که بعد از این مدت خودش برداشت و گفت که با وجود این که از من بدی ندیده دیگه نمی خواهد با من صحبت کند !!! فکر کنید خیلی ناراحت شدم ولی روی خودم نیاوردم ولی وقتی که تلفن رو قطع کردم حسابی گریه کردم و دلم گرفت فکر می کردم که پسرها بی وفا هستند ولی از اون روز فهمیدم که بی وفایی و بی معرفتی پسر و دختر نمی شناسه و می تونه توی همه آدم ها باشه . از اون روز تصمیم گرفتنم که نه با دختر نه با پسر زیاد صمیمی نشم که صمیمی شدن بیش از حد عواقب خوبی نداره!!

رامین یکشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ب.ظ

narges va amir jan salam man ramin hastam 18 az tehran
rajebe un soali ke porsidi are shode o hardafe ke yadam miofte be khodam lanat mifrestam ishala az tarighe i-mail bishtar baratoon tozih midam
ghorbane shoma
ramin

غزال جمعه 24 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 ب.ظ http://gillas.blogsky.com

کجاییییییییییییین

خانومی و آقایی یکشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:07 ق.ظ http://khanomivaaghaii.blogsky.com/

سلام امیر آقا و نرگس جون..خوبین؟ دیگه یادی از ماها نمیکنینا(چشمک)راستش برا منم زیاد پیش اومده.البته در رابطه با دخترا.به نظر من بی وفایی همیشه واسه
پسرا نیست..خیلی از دختر ها رو میشناسم ۱۰۰ درجه از پسرها بی وفا ترن.....راستش ما هم تو دوران دبیرستان با دوستهام که ۹ نفر بودیم قول دادیم بعد دیپلم هیچ وقت همو فراموش نکنیمو با هم در ارتباط باشیم...ولی بعدش همهمون پراکنده شدیم...من و چند نفر دیگه رفتیم دانشگاه..چند نفر همون موقع ازدواج کردن و بچه دار شدن دیگه هم از بچه ها یادی نکردن.....به نظر من اگه همه با هم صادق باشن اینجوری به کسی بی وفایی نمیشه و ضربه نمی خوره...
راستی ما هم آپدیتیم..منتظرتونیم....
خانومی

شیرین یکشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.delekocholoo.blogspot.com

دوستان به من سر بزنید با نام مستعار شیرین اینجا داستانمو خوندین

نیما یکشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:20 ق.ظ

سلام لطفا کمکم کنید باور کنید نمیدونم چه کار کنم از یک طرف دوست ندارم غرورم رو زیر پا بذارم و از طرف دیگه نمی تونم بخش نگم که واقعا دوسش دارم . البته اون هودش می دونه که خیلی دوسش دارم اما نمی دونم جرا ایتقدر بهم بی محلی می کنه شما می تونیم منو کمک کنید ؟ من الان دانشجوی فوق لیسانس هستم اون هم همین طور ، یعنی می خوام بگم با چشم باز عاشقش شدم نه این که کور باشم. لطفا منو کمک کنید ؟

حالا دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:49 ق.ظ

میگم کی بچتون دنیا میاد؟

سارا سه‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:31 ق.ظ

سلام....وای خدا جون مگه دارین بچه دار میشین؟؟؟؟؟؟

احمد چهارشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ب.ظ

سلام خدمت امیر آقا و نرگس خانوم
بی صبرانه منتظر آپ جدیدتون هستم
خداحافظ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:58 ب.ظ

خیلی اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم. همه داستانتون و همه آرشیوتون رو خوندم. خیلی خوشحال شدم از اینکه بعد از اون همه سحتی دارین با هم زندگی خوبی رو میگذرونین. بیشتر براتون می نویسم. زود زود آپدیت کنین دیگه دل همه براتون تنگ شده.امیدوارم همیشه قدر همدیگرو بدونید :*

گنجیشک شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:21 ق.ظ http://booser.blogfa.com

خب مطمئنا برای همه پیش اومده. مگه نه اینکه هر بار بعد از دعوا یا یه سوءتفاهمی که پیش میاد یکی معذرت‌خواهی می‌کنه و ماجرا رو تموم می‌کنه؟
همه‌ش همونه دیگه... مگه اینکه رابطه اونقدر الکی و بی‌پایه باشه که با هر اختلافی کلا به هم بخوره و تموم بشه...

فــَرا یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ق.ظ

اومدم عرض ادب کنم ... منتظر مطالب جدیدتون هستم

نازنین یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام.
من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم. داستانتون را هم کامل خوندم.
من (تازنین) و دوستم(مهدی) هم رابطه ی یدوستی خیلی مشابه رابطه شما داریم. روند دوستی ما هم خیلی شبیه شما طی شده. ولی فرقش اینه که به جای امیر آقا من پذیرش دانشگاه در آمریکا گرفتم و دوستم باید ایران بمونه. حالا سر همین موضوع می ترسم رابطه ۶ سالمون بهم بخوره. و اگه بهم بخوره تقصیره منه چون من دارم دکترا را به عشقم ترجیح می دم.

آزاده دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:12 ق.ظ http://azadehnotes.blogfa.com/

وبلاگ قشنگی دارین
به من سر بزنید
موفق باشین

شروین دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:27 ق.ظ

سلام ممنون از وبلاگ توپتون که باعث شد من از اشتباهی که حواسم نبود در بیام.ولی یه سوال که شایدم مسخره باشه دارم میشه بگین اقای کاشانی متولد شهریور هستن یا نه؟

فــَرا دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ب.ظ

فروردین تموم شد شماها کجائید ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد