نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

خبرهای پراکنده

سلام به همه،

۱- ممنون از شما که جویای احوال نرگس و من هستید و حرفهای دلتون رو با ما در میون میزارین. تو این میون داستانهای آموزنده کم نیستند. منهم از کسایی که ایمیل میزنن میپرسم که آیا دوست دارن تجربیاتشون رو در وبلاگ ما قرار بدن که متاسفانه جوابها منفیه. البته منهم به هیچ وجه اصرار نمیکنم، بالاخره این چیزها خصوصیه و حریم خصوصی افراد چیزیه که اختیارش دست خود افراده و کسی حق دخالت نداره. اگه شما تجربه ای تلخ و یا شیرین دارین که فکر میکنین بیان اون آموزنده است، من خیلی خوشحال خواهم شد که خاطرات شما رو در وبلاگمون قرار بدم.

۲- خسته شدم از این پیامهای  SEND TO ALL . یکی یه پیام میفرسته میگه دعای حضرت فاطمه(س) است و اگه به همه نفرستی ال میشه و بل میشه. بعدشم میبینی که ۱۰۰۰ نفر اونو به همه میفرستن که مبادا مشکلی براشون پیش نیاد و حضرت فاطمه (س) از دستشون ناراحت نشه. یا میگه اگه به همه نفرستی یاهو ایمیلتو میبنده و از این جور چیزها. اون کسی که همچین پیامی میفرسته بنظر من از یه نوع کمبود شخصیتی رنج میبره. میخواد مهم بشه. میخواد بگه فلان پیام که تا حالا ۱۰۰ بار دور دنیا چرخیده رو من فرستادم و به خیال خودش مهم شده. اون کسی هم که چنین پیامی رو میگیره و به همه میفرسته از روی سادگیش به فرد اولی کمک میکنه تا در دنیای خیالی خودش آدم مهمی بشه.

۳- نرگس و منهم همچنان میریم خونه میبینیم، ۵۰٪ مسئله حله و اونهم اینکه ما خونه رو میپسندیم ولی ۵۰٪ دیگه مسئله اینه که فروشنده پولی رو که ما داریم نمیپسنده.

شاد و موفق و پیروز باشید

-امیر کاشانی

نظرات 6 + ارسال نظر
دارا دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ق.ظ

اقا شرمنده من یک بار از این ایمل ها برات فرستادم و موضوعشم حمایت از عدم کشتار پنگون ها بود. ولی تا حالا اینجوری که شما به قضیه نگاه کردین من ندیده بودم . شرمنده در هر صورت

سالار دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ق.ظ

یک سوال داشتم امیر جان:
بعد از این اتمام درستون به ایران برنمیگردید؟

بهنام دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:28 ق.ظ http://14bedar.persianblog.com

ان‌شاالله همیشه شاد باشید.. همیشه...

نازنین مریم سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:29 ق.ظ

سلام
امیدوارم که حال شما و نرگس جان خوب باشه و اینکه هر چه زودتر خونه مورد نظرتون رو پیدا کنید البته متناسب با پولتون
همیشه در پناه خدا شاد باشید

فرانک سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:07 ق.ظ

سلام من چند ساعت خطرات عشق شما دوتا خوندم خیلی قشنگ نوشتین .ولی خیلی این آشنا یی و ازدواجتون عجیب بود .امیدوارم همیشه خوشبخت باشین

تینا شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:07 ق.ظ

سلام دیشب تا صبح خاطراتتون را میخوندم لذت بردم یاد ماجرای خودمون افتادم قصه ی شما به یادم انداخت بیشتر قدر عشقمون را بدونم ممنونم خوشبخت باشید حرفهای زیادی دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد