نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

دوستان عزیزم سلام

ببخشید از اینکه اینقدر دیر آپدیت کردم. بارها تعدادی از شما از من و امیر پرسیدین که ما با هم هیچ وقت دعوا کردیم یا نه. در پست چند ماه پیش اشاره کوتاهی به چند نمونه از اختلاف نظرهایی که بین من و امیر وجود داره کردیم. در اینجا میخوام توضیح بیشتری در مورد این موضوع بدم. همونطور که همه میدونیم هیچ کس در دنیا نیست که بدون نقص باشه و هیچ زن و شوهری نیستند که با هم اختلاف نداشته باشند. اما تفاوت یک زندگی موفق و یک زندگی غیر موفق در چگونگی برخورد با این اختلافها است. باید زن و شوهرها یاد بگیرن که در کنار تلاش برای برطرف کردن ایرادهای یکدیگر سعی کنند که با ایرادهای برطرف نشدنی در صورت امکان کنار بیان و نکته دیگه اینکه سعی نکنیم که ایرادهای همدیگرو وسیله ای برای مسخره کردن (حتی به شوخی) در جمع دوستان و آشنایان کنیم. مثلا یکی از ایرادهای من تنبلی کردن در نوشتن وبلاگمونه. امیر بارها بنرمی و با لحنی دوستانه ازم خواست که مطلبی هر چند کوتاه برای شما بنویسم اما من پشت گوش انداختم. بعد از اون پیغامها و ایمیلهای شما رو به من نشون داد تا متوجه بشم که اگر اسم وبلاگ ما عاشقانه های نرگسه،  این تنها نباید امیر باشه که مینویسه. اما من بازهم اونطوری که باید توجه نکردم. در این حالت امیر میتونست خیلی عصبانی بشه و عکس العمل بدی از خودش نشون بده، اما بجای اون آخرین پستش رو تحت عنوان اعتصاب نوشت که خیلی به دل من نشست و همون باعث شد که الان دارم برای شما مینویسم.

خانمها همیشه دوست دارن که طرفشون محبت و عشقشو به صورتهای مختلف نشون بده. البته آقایون هم دوست دارن که از عشق طرفشون مطمئن بشن ولی این مسئله در خانمها شدت بیشتری داره. امیر هر از گاهی علاقشو با حرفهایی که میزنه و کارهایی که برام انجام میده به من نشون میده.  اولاش که ازدواج کرده بودیم یکی از دلخوریهای من همیشه این بود که امیر عشقشو نسبت به من اونقدری که من دوست داشتم بزبون نمیاورد و این بنظر من یه ایراد بود. من روزی چندبار از امیر میپرسیدم دوسم داری که امیر گفت:

عزیزم تا یه ماه دیگه هم دوست دارم و هم عاشقتم و هم هر چیزی که تو دوست داری، لطفا تا یه ماه دیگه این سئوالو نپرس. در ضمن آدم عشقشو با کارهاش نشون میده و نه با زبونش.

با شنیدن این جواب خیلی ناراحت شدم، و به امیر گفتم شاید شما آقایون اینجوری باشین ولی خانمها دوست دارن که طرفشون عشق و علاقشو بزبون بیاره. مدتها طول کشید تا من تونستم این مسئله رو برای امیر جا بندازم که ایرادی نداره آدم روزی ۵ بار به زنش بگه عاشقتم، آدم که از سر کار میاد زنشو از سرباز کنی بقل نمیکنه تا بدو بدو بره پشت کامپیوترش تا بکارهای عقب موندش برسه.  الان انصافا بگم که امیر در این موارد خیلی خوب شده، البته هنوز جای پیشرفت داره

یکی از کارهایی که امیر همیشه میکنه اینه که راحتی و آسایش من براش در درجه اول اهمیت قرار داره و این باعث میشه که اگر بعضی وقتها کاهایی میکنه که باعث دلخوری میشه من زیاد ناراحت نشم. مثلا سرما که میخورم خیلی بهونه گیر میشم، دست خودم نیست ولی خیلی کم طاقت و بی حوصله میشم جوری که بعضی وقتها حوصله خودم از خودم سر میاد. اما طفلکی امیر نه تنها بهونه گیریهای منو تحمل میکنه بلکه مثل یه پرستار مهربون ازم نگهداری میکنه. خلاصه که کلی خوش میگذره وقتی مریض میشم. میره یه عالمه سوپهای مختلف برام میخره که اگه مزه یکیو دوست نداشتم گشنه نمونم، شلغم میخره، خودش میپزه، پوست میکنه و تیکه تیکه هم میکنه میاره برام تو رختخواب تا بخورم. اگه جایی دعوت باشیم، با اینکه من بهش میگم برو، نمیره. جاتون خالی چند روز پیشها صبحانه و ناهار رو تو رختخواب خوردم.

ضبط ماشینمون یهو خراب شد و دیگه سی دی رو نمیخوند. همونروز با امیر رفتیم و ضبطهای جدید رو قیمت کردیم و دیدیم که خیلی گرونن، تازه ۱۰۰ دلار هم پول نصب و قطعات میگیرن. امیر کلی رفت تو اینترنت گشت (بدون اینکه من ازش خواسته باشم) تا پیدا کرد که چه جوری باید ضبط رو باز کنه، ضبط رو باز کرد و آورد تو خونه، پرسیدم مگه بلدی درست کنی و گفت نه، ولی بازش میکنم ببینم چی میشه، خلاصه چند ساعتی باهاش ور رفت. آخر سر رفت سراغ ماشین مو زنیش (آخه موهای امیر رو من میزنم) و روغندان اونو برداشت و ضبط ماشین رو روغنکاری کرد. در کمال تعجب خودش و خودم ضبط ماشین درست شد و فعلا کار میکنه.

خلاصه که با اینکاراش وقتی هم که یه کاری میکنه که من دوست ندارم، خیلی ناراحت نمیشم. البته این آقا امیر ما بعضی اوقات هم آدمو حسابی حرص میده و کارایی میکنه که نباید بکنه (مثل همون که گفت حرفاتو ایمیل بزن) که در یه پست جداگانه همه رو براتون مینویسم.

همتونو به خدای مهربون میسپرم

-نرگس

نظرات 34 + ارسال نظر
بهزاد منفرد دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:39 ب.ظ http://behzad900.blogsky.com

وبلاگ قشنگی دارید به منم یه سر بزنید

تنها دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:30 ب.ظ http://www.ebad.blogsky.com

سلام قشنگ بود
ایشالا بمونه
بیا پیشم
بای

بهزاد منفرد دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:06 ب.ظ http://behzad900.blogsky.com

من عاشق مریم نامی هستم اما نه حیدرزاده

صنم دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:28 ب.ظ

اگه هر کسی اینجوری مثل شاهزاده ها از آدم مراقبت کنهُ ادم عاشقش می شه یا بهتر بگم باهاش زندگی می کنه. این که هنر نیست.

سلام صنم خانم
لابد نرگس یه کاری کرده که من اینجوری ازش مراقبت میکنم. البته بنظر من (غلو نمیکنم و این حرف دلمه) لیاقت نرگس بسیار بیشتر از اونیه که من براش فراهم میکنم.

[ بدون نام ] دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:18 ب.ظ

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت سلامی دوباره خواهم داد
می آیم می آیم می آیم
با گیسویم : ادامه بوهای زیر خاک
با چشمهایم : تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم می آیم می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پرعشق ایستاده سلامی دوباره خواهم داد

آقا/خانم عزیز
از قدیم گفتن آدم دم خروس رو باور کنه یا قسم حضرت عباس رو؟ نه به اینکه فحشهای آنچنانی مینویسی که بدور از هر گونه شخصیت و ادب است و نه به اینکه اینگونه از عشق مینویسی!!!
توضیح: کسی که این پیام رو گذاشته همون کسیه که پیامهای حاوی حرفهای زشت و رکیک میفرستد و من آنها را حذف میکنم. دلیل وجود فیلتر برای نظرهای شما عزیزان وجود چنین افرادی است.

مریم سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:01 ق.ظ http://www.berkeyeeshgh.mihanblog.com

سلام
من بازم به امید خوندن وبلاگ شما آن شدم.
خواهش می کنم میشه آژ کنید.من از خوندن نوشت های شما خیلی لذت می برم.
برای هر دوی شما ارزوی خوشبختی می کنم.

من منظور شما از آژ کردن رو متوجه نشدم

Tony Arzenta سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:38 ق.ظ http://nemigam

در صفحه ی زیر یه غلط دارید
عاشقانه های نرگس
(قسمت بیستم و یکم تا آخر)


میدونستم دیگه نرگس ما منه

ممنون که اطلاع دادید، در اولین فرصت درستش میکنم، لطفا اگر ایراد دیگری هم مشاهده کردید به من اطلاع دهید.

متشکر

امیر کاشانی

مونا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:02 ب.ظ

ببخشید نرگس خانم شما چه رشته ای می خونین؟

سحر سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:26 ب.ظ http://secretsofseccess.blogfa.com/

سلام نرگس خانوم بالاخره تلسم رو شکستید و یه چیزی توی این وبلاگ فشنگتون نوشتید.
ایشالله که همیشه با همدیگه این وبلاگ رو آپدیت کنید و هز روز قشنگتر ز قبل بنویسید.
وبلاگم رو آپ کردم.خوشحال می شم اگه به منم سر بزنید.راستی اگه اومدید نظر یادتون نره.مرسی .
راستی این مریم خانوم که نوشته خواهش می کنم میشه آژ کنید منظورشون از آژ فکر می کنم همون آپ باشه .
موفق و مئید باشید و بای.

avval to esmeto bego سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:20 ب.ظ

bah bah belakhare tashrif avordid, har chand be khatere dele amir agha :(, shokhimikonam arzeshesh be hamine. khoshhal shodim.

A3moon سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:46 ب.ظ http://www.everalive.persianblog.com

Hope you guys always enjoy your life with each other and I hope mrs narges always try to spend more time on this web site because after 2 months your web site want to show your warm love message of narges and amir and I forward to see this again . good luck . check my web site also . thank

سحر چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:58 ق.ظ http://secretsofseccess.blogfa.com/

سام نرگس خانوم. مرسی بابت نظرتون.ولی من اسمم مریم که نیست اسمم سحر ه. : پی.
فعلآ بای .

تینا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:56 ب.ظ

سلام نرگس جان امیدوارم خوب باشی.... من یه مشکل گنده دارم که از شما و همسرتون کمک می خوام.... چه جوری میشه فهمید یه نفر دوستمون داره؟(یه آقا).... طرف مقابلم میگه من از نظر احساسی آدم کم احساسی هستم البته دوستم داره اما احساس بدون دوست داشتن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟... خسته شدم . ممنونتون می شم بهم کمک کنید. مرسی ... مرسی خداحافظ

صدفی پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:19 ق.ظ http://www.sadafi.persianblog.com

سلام به هر دوی شما اول اینکه خوب شد که بالاخره یکی از راه های آقا امیر برای نوشتن در مورد شما موثر واقع شد...
بعد هم ممنون از اینکه به سوالی که پرسیده بودم خواب دادید راستش این موضوع خیلی خیلی فکر منو اشغال کرده بود ولی الان که شما در مورد یکسری از این مسایل حرف زدید من دارم میبینم که این دقیقا همون چیزهایی هست که برای من مشکل خیلی بزرگی جلوه می کنه و من فکر می کردم با این وضع هرگز نمی تونم با کسی که خیلی دوسش دارم و در کنارش آرامش دارم راحت و بی مشکل زندگی کنم...چون تصور من از نوشته های قبلی شما این بود که برای اینکه عاشق باشیم و مشکلی نداشته باشیم و عشق واقعی یعنی اینکه خرگز مشکلی نداشته باشیم...ولی حالا می دونم این به برخورد ما و خود من بر می گرده....
بازم ممنون....

جنگجوی بی سپر جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:07 ق.ظ http://khateratdostan.blogfa.com

اما عشق...............
ودیگر هیچ چیز برای گفتن نمانده برای بودن نبودم مکانی نیست
حتما یه سری بزن وارشیو رو هم ببین

کایلین جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:35 ب.ظ http://www.ikan.blogfa.com

سلام دوستان گلم خوبین
به من هم سر بزنین بسیار خوشحال می شم
و نرگس جون امیر خیلی خوبه
و امیر جون نرگس ماهه قدرش را بدون من که وقتی باهات چت می کنم ازت می ترسم
نرگس جون خیلی خیلی ماهی می بوسمت

* دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:40 ق.ظ http://Noore-beheshti.blogfa.com

سلام / شاید چندان مهم نباشه ولی میتونم بپرسم
که اسمهاتون مستعار هستن ؟ (البته در صورت تمایل جوابمو بدین ممنون میشم)

آرزوی دلی شاد و پر از امید و زندگی سرشار از عشق رو براتون دارم...

سلام
همونطور که قبلا هم ذکر شده، تمام مطلبی که توی وبلاگ عاشقانه های نرگس نوشته شده عین واقعیته، فقط به دلیل پاره ای مسایل خصوصی نرگس و من از اسمهای مستعار استفاده میکنیم.

ممنون از پیامتون

-امیر کاشانی

یه جیزینقیلی حرف ( عاطفه) دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:20 ق.ظ http://AtefeH165.tk

نرگس خانوم عزیز ... امیر خان سلام ... خیلی خوشحالم که بین کسایی که بعد از ازدواج خوشی میزنه زیر دلشون و حرفای بی رط می زنن هستن کسایی که اینقدر خوشگل و منطقی هستن ... آفرین ... خیلی خوشم اومد ... عشق و عاشقی یعنی اینکه آدم بی هیچ چشم داشتی از طرف مقابلش محبت و عشق بورزه ... همیشه عاشق باشید ...

سارا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 ب.ظ

سلام امیدوارم همیشه نرگس جون بنویسن و روی ما و اقا امیر زمین نندازن . یک سوال داشتم البته بخشید امیدوارم نارحت نشید . شما و نرگس خانم اسم مستعار درست کردین و اگه واقعا فداکار و کاشانی با اسم امیر نرگس وجود داشته باشه. شما چه احساس می کنید که این اسم به اصطلاح مستعار یکی شخص دیگه رو نارحت....شما می تونستیت با اسمهای دیگر برای مثال سایت نوشی و جوجهایش که سایت فوقلاده معروفه و کسی نمی دونست که مادر و بچها اسم واقیعشون چیه . یک چیزی دیگه که من توقع نداشتم از سایتتون این که دیر به دیر اپ می کنید و مطالب کم پیدا کردید برای نوشتن و قالب وب سایتتون به زیبای سایت قبلی نیست. راستی با زحماتی که می کشید این پولی که در میارید ارزش فوقلاد ه ی داره... راستی نی نی نمی خواین داشته باشین . راستی کی بر می گردین ایران منتظر جوابتون هستم.

دختر مشرق سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:33 ق.ظ http://hatra.parsiblog.com

نرگس و امیر عزیز سلام
خوبین؟
توسط یکی از دوستان با وبلاگتون آشنا شدم و سرگذشت آشناییتون رو خوندم طی ۲ روز خیلی مشتاق خوندنش بودم و امروز به اتمام رسوندمش شخصیتتون برام جالب بود و نکته هایی که اشاره کردید خوشحالم که باهاتون آشنا شدم سعی میکنم از تجربه هاتون استفاده کنم تو زندگیم اخه منم ازدواج کردم و ۲۳ سال دارم.
خوشحال میشم بهم سر بزنید باعث افتخار منه.
موفق باشید

غزال سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ق.ظ http://ghazalparchin.blogsky.com

امیدوارم همیشه خوشبخت باشین

دختر مشرق چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:26 ق.ظ http://hatra.parsiblog.com

چرا به من سر نمیزنین؟:(((

دختر مشرق پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:32 ق.ظ http://hatra.parsiblog.com

سلام آقای امیر کاشانی
ممنونم که بالاخره امدید و به کلبه من سر زدید ممنونم.
نوشته ای رو که دیدید مطعلق به خودمه و همینطور با سایت ترانه ها هم کار میکنم و نوشته هامو اونجا هم میدم.
میدونین وبلاگ من تنها حلوتگاه تنهایی منه خوشحالم که جایی رو دارم که بتونم خودم رو از این قفس آزاد کنم.
منتظر حضور سبز دوبارتون هستم.
راستی سلام به نرگس جان هم برسون.
موفق باشید

نرگس جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:11 ب.ظ http://www.asheghebazande.persianblog.com

سلام امیدوارم که خوش و سر حال باشین من چند وقت پیش به وبلاگتونو خوندمو کلی مجذوب شما زوج خوشبخت شدم و مثل خیلی ها آرزوی داشتن زندگی خوبی مثل شمارو دارم البته در آینده!!امروز هم پس از مدت ها اومدم یه سری بزنم و دیدم که بله شما آپدیت کردین اما من هنوز نه!!!!نمی دونم چی بگم دیگه کمی توی این جور کامنت گذاشتنا خنگ می زنم من بیشتر عادت به رو در رو حرف زدن دارم تا اینطوری اگه میشه آدرس ایمیلتونو به من ایمیل کنین چون می خوام از تجربه های شما استفاده کنم و اگر وقت داشتین کمی درد و دل چون خیلی حرفا تو دلم جمع شده که دلم می خواد بیرون بریزمشون اما ....به امید دیدار

ترنم پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:29 ب.ظ

سلام نرگس خانم وامیر آقای عزیز
یه سوال ازتون داشتم وشاید ربطی به این پست نداشته باشه ولی خب....
اینکه حرفایی که شما در مورد آشناییتون چگونه بوجود اومدن علاقتون بهم زدید و توصیه هایی کردیدمنوط به این میشه که دو طرف بتونن همدیگر رو ببینند ولی حالا تکلیف اونایی که به دلایل تعصب یا (هر چی که بهش میگن) خانوادگی نمیتونن با هم حضوری اشنا بشند قبل از اینکه بخواهند تصمیمی بگیرند چی میشه؟ (حرفایی که زدید همش درسته ولی این وسط استثناهاییم وجود داره)
ممنون میشم اگه جوابمو بدهید
آرزوی خوشبختی و سلامتی برای هر دوی شما دارم

علی پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:25 ب.ظ http://2taasheg.blogfa.com

سلام وبلاگ جالبی دارین و این رو هم مدیون همان عشقی هستین که در سر دارین ( عالی بود)
من نیز منتظر نظات قشنگ شما در وبلاگ تنهاییهایم هستم به امید دیدار .

سحر جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.secretsofseccess.blogfa.com

سلام نزگس جان و امیر خان.
چرا آپدت نمی کنید دیگه؟
منتظر حرفهای قشنگتون هستیم.
وبلاگم رو به روز کردم.اگه قابل دونستید به کلبه ی ما هم یه سر بزنید.
همیشه سبز باشید و بای.

فرا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ب.ظ http://gastby.persianblog.com

موضوع دعواهاتون هم مدرنه :دی .... امیداورم که هیچوقت دعوا نکنید ... و اختلافهاتون همین چیزهای کوچیک باشه

یاس یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:15 ق.ظ http://yassesepid.persianblog.com

سلااااااام * خوبی نرگس جون ؟ واقعا به امیر خان حق میدم اما خیلی خوبه که شما دو تا در آخر حرف همدیگه رو درک می کنین به این میگن زوج نمونه بزنم به تخته :) مواظب خودتون باشید منتظر آپدیت های جدید هستم. یاس

نگین دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:26 ق.ظ http://negin230.blogsky.com

سلام من تقریبا ۱ سال پیش با وبلاگتون آشنا شدم و تقریبا ۵ بار کل ماجرا رو خوندم همیشه براتون آرزوی موفقیت میکنم راستش یه مشکلی دارم که ترجیه میدم با ای میل باهاتون صحبت کنم چون اوضاع زندگی مادر و .... من مثل نرگس جان هست ... که برام مشکلات زیادی رو به وجود آورده اگر امکان داره تو وبلاگم ایمیل یا ای دی بدین تا باهاتون بیشتر صحبت کنم ... با تشکر ...

سلام
هم آی دی من و هم آی دی نرگس در صفحه اول وبلاگ هست. خوشحال میشیم اگه بتونیم کمکی بکنیم

MED چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.parseh-mp.blogsky.com

سلام . من تازه با وبلاگت آشنا شدم . داستانتون رو هم از اول تا آخر خوندم . راستشو بگم بهتون حسودیم شد . امیدوارم همیشه کنار همدیگه خوشبخت زندگی کنین .

* پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:58 ق.ظ http://noore-beheshti.blogfa.com


فکر کنم دوباره رفت تا.............. (درسته مشغله نمیذاره )
موفق و موید باشین /

یوسف وابی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:21 ب.ظ http://ashegehdelshekasteh.blogfa.com

سایت جالب ونسبتن خوبیه موفق باشی

شکوفه چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:32 ق.ظ http://goleman.blogfa.com

وای چه مهربون .
من امسال یک مریضی سختی گرفتم شبیه آنفولانزا . 2 روز و شب تب و لرز داشتم . من وقتی که مریض میشم و فشارم پایینه خیلی ناله میکنم و حرف میزنم .
همسرم می گفت ببین انقدر حرف نزن ! ناله کن اما حرف نزن !
انقدر از این حرف ناراحت شدم . من هر وقت مریض میشم همسرم بجای اینکه مهربون بشه بی تفاوت و بدجنس میشه . انگار همیشه من هستم که باید ساپورتش کنم . علاوه بر دردهام باید مواظب باشم چیزی پیش نیاد که ناراحت بشه .
امیر جان بنظر شما چرا یک مرد اینطوریه ؟ دلیل مردونه ای داره که من نمی فهمم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد