نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

نرگس

روزنوشتها و دیدگاههای یک ایرانی ساکن آمریکا پیرامون زندگی و عشق

اتفاقات پراکنده

سلام به همه دوستهای خوب

خیلی وقته که اینجا ننوشتم. الان مدتیه که سر نرگس و من بشدت شلوغ شده و حتی همدیگرو خیلی فرصت نمیکنیم ببینیم.  الان هم که میبینین دستی به سر و روی وبلاگ کشیدم و دارم مینویسم یکی از دانشجوها که قرار بود بیاد برای پروژش راهنمایی بگیره نیومده. البته همین الان پیداش شد (چه حلال زاده) من برم. شرمنده

موفق باشید

امیر کاشانی

نظرات 16 + ارسال نظر
مسعود یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:00 ب.ظ http://lvlasood.blogsky.com

سلام وبلاگ جالبی داری
بازم میام
بابای

anita چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ب.ظ

من از آشنایی با وبلاگتون بسیار خوشحالم
بازم سر می زنم
همیشه در کنار هم شاد و پیروز و سربلند باشین

محمد چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:14 ب.ظ http://bestlovely.blogfa.com/

سلام خیلی عالی بود موفق باشی بازم سر میزنم فعلان بای

مهدی پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:56 ق.ظ http://makhloot-e-tekrari.persianblog.com

سلام ماجرای عشق پر ماجرای شما رو خوندم تنها چیزی که میتونم بگم اینه که براتون آرزوی خوشبختی کنم هر چند قبلا این آرزوتون برآورده شده! خوشحال میشم به وبلاگ من سر بزنید موفق باشید

محمدومرضیه پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:41 ق.ظ http://msky22.blogsky.com

سلام...امیدوارم که همیشه موفق و عاشق باشید...

صبورا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:06 ق.ظ http://saboorajanam.persianblog.com

سلام.حالتون خوبه؟ امیدوارم همیشه سایه عشق بالای سرتون باشه....خدانگهدار

هانیه سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:41 ب.ظ http://aztobato.persianblog.com

سلام... همین الآن خوندن ماجرای قشنگ و جالبتون رو تموم کردم... حس خیلی خوبی دارم، آخه عشق همیشه یه حس خوب ایجاد می‌کنه... به نظرم شما لیاقت چیزی رو که بهش رسیدین داشتین و این تصادفی نبوده... همه‌ی دخترها و پسرها مثل شما نیستن... وارد جزئیات نمی‌شم ولی واقعاْ حقتون بوده و امیدوارم خوش‌بختی‌تون هر روز دوام بیش‌تری پیدا کنه... راستی من دو تا وبلاگتون رو هم خوندم، یه سوالی برام پیش اومد... چرا فقط شما می‌نویسید و نرگس خانوم دیگه نمی‌نویسن؟! ... اصلاْ بعد از این‌که نرگس خانوم هم اومدن آمریکا چی شد؟ دارن درس می‌خونن؟ تنهایی اذیتشون نمی‌کنه؟ چرا از احوالشون برامون نمی‌نویسن؟! ... یه سوال دیگه هم می‌خواستم بپرسم اگه اشکالی نداره... رشته‌ی شما چیه امیرخان؟ ... بازم براتون آرزوی خوشبختی می‌کنم...

نرگس پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:07 ق.ظ http://www.asheghebazande.persianblog.com

سلام آقا امیر و نرگس خانم!۱ بهتون تبریک میگم۲ براتون آرزوی خوشبختی می کنم واقعا بری جفتتون خو شحالم نمی دونم کلی حرف داشتم که براتون بگم اما همه چی یادم رفت!!دلم می خواد بیشتر باهاتون در ارتباط باشم!چون به نظرم میاد که آدمای واقعا صادق و پاکی هستین!!دوستون دارم!به امید دیدار

*:::.جوجه.:::* پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:02 ب.ظ http://do0o3etdaram.blogfa.com

سلام
هر چقدر هم سرتون شلوغ باشه چطور فرصت نمیکنین همدیگه رو ببینین ؟!!

سحر شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:06 ق.ظ http://slovem.persianblog.com

سلام به امیر خان و نرگس خانوم گل.
خیلی وقته که وبلاگتون رو آپدیت نکردید.به ما هم فکر کنید که منتظر آپ شدن وبلاگ شما هستیم. شوخی کردم... .
امیر خان اول از همه به خطر اینکه جوابمو داده بودید ممنونم.
یه سئوال دیگه هم داشتم. می خواستم ببینم میشه این سیستم پیام گزاری رو توی صفحه های شخصی که خودمون درست می کنیم استفاده کنیم یه نه؟ لطفآ جواب این سئوالم رو هم همینجا بدید. مرسی ،بای.
آرزوی موفقیت هم برای شما هم برای نرگس عزیز دارم.

[ بدون نام ] شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:11 ق.ظ

براتون آرزوی زندگی خوبی رو دارم (ولی فکر نمیکنین.... بهتره بیشتر به اطرافیانتون برسین ؟! )

[ بدون نام ] شنبه 19 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ب.ظ http://ridam be ghabre nanat nane jendeh

مهرگان پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:13 ق.ظ

شماها خیلی مغرور و در عین حال بی شعور تشریف دارید. یه وبلاگ مسخره راه انداختید که دوست دارین همه بیاین بهتون سر بزنن و داستان عشقتون رو بخونن ولی به خود بی شعورتون نمیگید که هر کسی که میاد سر میزنه و یه چیزایی میپرسه و میره شاید منتظر باشه یه جوابی هم بشنوه من خیلی تو وبلاگتون اومدم و نظر گذاشتم حتی لینکتون رو هم گذاشته بودم ولی الان می فهمم که چه آدمهای بی شعوری هستید . اصلاً از عشق حرف نزنید که حالم به هم میخوره.

هانیه سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:21 ق.ظ http://aztobato.persianblog.com

خوب مثل اینکه این سر شلوغ همچنان ادامه داره... به هر حال من همچنان منتظر پاسخ سوالم هستم... موفق باشید...

سپنتا چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:32 ق.ظ http://tinab.mihanblog.com/

خسته نباشید، براتون آرزوی عشق میکنم.

کبوتر یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:17 ب.ظ http://eshgheman_parastoo.persianblog.com

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
سلام مرغان عشق که یه جایی دور با هم پرواز میکنید امیدوارم همیشه خوش باشید
من داستان حکایت عشق پر ماجرای شما رو خوندم .خوندنش آسون بود ولی واقعا که پر از ماجرا و مشکل بود . بهتون تبریک می گم این روزها عشق واقعی کمتر نصیب کسی میشه با این که شما مشکلات زیادی در مورد تفاوت فرهنگی دو خانواده داشتید ولی در عوض از لحاظ های دیگه تامین می شدید مثل آزاد بودن دختر و پسر توی خانواده , آزاد بودن روابط نسبی اونها از نظر خانواده و از همه مهم تر وضع مالی مناسب که این روزها اولین حرف رو برای زنده بودن , زندگی , حتی داشتن عشق می زنه
این روزها عشق همون هوسه که ما اونو عاشقانه تعبیر می کنیم و می گیم عشق.
و دختر و پسر از همه جا بی خبر از نظر خودشون 100 بار عاشق میشه و جالب همه بن بستن.شما عشق رو شناختین و بعد عاشق شدید که برای بیشتر افراد عکسسش پیش میاد.باز هم بهتون تبریک می گم
راستی یه سوال فنی خصوصی دارم . خیلی دوست داشتم بدونم که به قول امیر آقا توی هر فازی چند ساله بودید؟؟
خوشحال میشم اگه منم به عنوان کوچیک ترین دوستتون بدونید.
زوج خوشبخت بهم سری بزنید...
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
نا خوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
طلوع شادی ها و غروب غم هایتان را از خداوند خواستارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد